بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

ای ماه بنی هاشم؛ چهارم شعبان سالروز ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

ای ماه بنی هاشم؛ چهارم شعبان سالروز ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

سلام بر تو ای قمر بنی هاشم، که سرخ ترین ترانه ی انتظار رهایی و صاحب زیباترین روضه های حماسی جهانی، مالک اشک ها و شبنم ها و صاحب مژگان های مرطوب هستی.

ای ماه بنی هاشم

طلیعه

چهارمین روز از شعبان سال 26 ه .ق. عیدی دیگر بر اعیاد شیعه اضافه شد. شادی و سرور صحن دلهای بسیاری را روشنایی عشق بخشید. مردم مدینه به خانه علی علیه السلام رهسپار بودند تا بهترین تبریکات خود را به پدر و مادر طفل نو رسیده بیان کنند.

امّ البنین، مادر مهربان کودک، قنداقه «ماه» را در آغوش «خورشید ولایت» علی علیه السلام گذارد و آن حضرت نخست الماس لبان را با بلور پیکر فرزند عزیزش آشنا نمود. سپس با چسبانیدن او به سینه خود، نخستین سخنان خویش را که نغمه توحید و نبوّت و سرود ولایت بود، در گوش راست و چپ او بیان کرد. پس از اذان و اقامه، نام وی را «عبّاس» نهاد.1 عبّاس؛ یعنی شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد، خشمگین در برابر دشمنان و شادمان در مقابل دوستان.2

ناگاه دستان عبّاس از قنداقه نمایان شد و امام آنها را بوسید و بر چشمان خود گذارد. گویی دو دست کوچک این طفل، انقلاب بزرگی در درون حضرت به پا کرد که اشک از دیدگان او جاری شد و با غمی جانکاه و آهی سوزان، در برابر چشمان لبریز از تعجّب اطرافیان فرمود:

«گویا می بینم که این دست ها یوم الطّف3 در کنار شریعه فرات در یاری برادرش حسین از بدن جدا خواهد شد.»4

نامگذاری به عبّاس، چرا؟

واژه عبّاس به اصطلاح ادبی، صیغه مبالغه است و علاوه بر معانی بیان شده آن در این مقاله، «با صلابت» هم، معنی می دهد. از آنجا که حضرت علی علیه السلام با بصیرت ملکوتی خود، عبّاس را نسبت به دشمنان و معاندان، قاطع و خشن می دانست و از مصداق های روشن «اشدّاءُ علی الکفّار»5 می شمرد، نام او را به مناسبت ساختار وجودی اش، «عبّاس» نامید. این نام از همان عصر، نشانگر شهامت و شجاعت عبّاس بود.6

مرحوم علاّ مه حایری می گوید: «وسمّاه امیرالمؤمنین علیه السلام بالعبّاس، لعلمه بشجاعته و سطوته و صولته و عُبوسته فی قتال الأعداء؛ امیر مؤمنان علی علیه السلام او را از این روی عبّاس نامید که به شجاعت، شکوه، صولت و خشم او در پیکار با دشمنان، آگاهی داشت.»7

سنّتی زیبا

روز هفتم میلاد عبّاس، حضرت علی علیه السلام فرزند دلبندش را طلبید. او را در آغوش پرمهر خود گرفت و پس از ترنّم یاد خدا، بنا به سنّت پسندیده اسلام، موهای سر کودک را تراشید و هم وزن آنها، طلا یا نقره به مستمندان صدقه داد. سپس گوسفندی به عنوان «عقیقه» ذبح کرد تا آن صدقه و این قربانی، پیکر پاک عبّاس کوچک را از سلامتی بهره مند ساخته و برای فردای زندگانی او برکاتی بیافرینند.8

قامت بلند و جمال رعنا

سیره نویسان در مورد چهره زیبا، قامت بلند و چالاک و بازوهای ستبر عباس علیه السلام چنین نوشته اند: «کان عبّاس ابن امیرالمؤمنین رجلاً جمیلاً وسیماً یرکب الفرس المُطَهّم و رِجْلاهُ یَخُطّان فی الأرض؛ عبّاس پسر امیر مؤمنان علی علیه السلام مردی زیبا، خوش سیما و بلند قامت بود به طوری که وقتی بر اسب قوی و بلند سوار می شد، پاهایش در زمین کشیده می شد.»9

و در تعبیر دیگر آمده:

«وقتی سوار بر اسبهای قوی و چالاک می شد و پاهایش را بر رکاب می نهاد، زانوهایش به کنار گوش های اسب می رسید.»10 لذا امّ البنین علیهاالسلام از چشم زخم حسودان در مورد عباس علیه السلام هراس داشت و برای حفظ وی از گزند، به خدا پناه می برد.11 او در این راستا، اشعار زیر را سرود:

اُعیذُهُ بالواحِدِ

مِن عینِ کلِّ حاسِدِ

قائمهم و القاعِدِ

مُسْلِمهِم و الجاحِدِ

صادِرِهم و الوارِدِ

مَولِدِهم و الوالِدِ

 

فرزندم عبّاس را در پناه خداوند یکتا و بی همتا قرار می دهم؛ از گزند چشم حسودان از ایستاده و نشسته، مسلمان و غیر مسلمان، حاضر و مسافر، پدر و فرزند.12

شخصیت حضرت عباس علیه السلام

به گفته روان شناسان، سه موضوع وراثت، تربیت و محیط در پیدایش شخصیت انسان نقش به سزایی دارند. حضرت عباس علیه السلام به عنوان انسان کامل از این سه عامل برخوردار بود.

در مورد عامل اوّل (وراثت) عباس علیه السلام عالی ترین ارزش ها را از پدر ارجمند و مادر بافضیلتش به ارث برد. در مورد عامل دوم (تربیت) آن حضرت در محضر پدری مانند علی علیه السلام ، و مادری همچون امّ البنین علیهاالسلام تربیت گردید و در خانه علی علیه السلام در کنار فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام ، (حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم علیهم السلام ) از عالی ترین درجه های تربیتی برخوردار بود. به ویژه در شجاعت و دلاوری در میدان های نبرد، حضرت عباس علیه السلام در مکتب تربیتی پدر آنچنان رشد کرد که فارغ التّحصیل کامل شد.

آری، عبّاس در زیر سایه پدری بزرگ شد که آن پدر می فرمود:

«السَّیفُ و الخنجر ریحاننا ـ اُفٍّ علَی النّرجِسِ و الیاسُ

ـ شرابنُا من دمِ اَعدائِنا ـ و کأسُنا جمجمة الرَّأس؛ شمشیر و خنجر، شاخه گل ما است. اف بر گل نرجس و گل یاس، نوشیدنی ما خون دشمنان ما است و جام آن نوشیدنی، جمجمه سر است.»13

فرزندان علی علیه السلام به خصوص نور چشمش عباس علیه السلام این درس را از پدر آموخته بود، از این رو با کمال دلاوری با صورت، گلو و سینه اش از تیر، شمشیر و نیزه دشمن استقبال می کرد؛ گویی هر یک از تیرها، شاخه گلی است که از معشوق به عاشق می رسد.

در عامل سوم (محیط) نیز می توان گفت:

او در محیطی که فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام به وجود آورده بودند و بنی هاشم و تربیت یافتگان پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام وجود داشتند، رشد و نمو نمود؛ محیطی که سراسر نور، صفا و اسلام ناب بود و در آن محیط جز اخلاق نیک اسلامی، شیوه های ارجمند و ارزش های والای انسانی، چیز دیگری مطرح نبود.

به این ترتیب، شخصیت ابوالفضل العبّاس علیه السلام از همان آغاز زندگی بر اساس این سه پایه مهم و صحیح، تکوین یافت و با زمینه های بسیار عالی در حدّ نزدیک «عصمت» که در وجود مبارکش ریشه یافته بود، بزرگ شد و با چنین شکل گیری بسیار عالی به بالندگی رسید.14

علم و معرفت در کودکی

عبّاس کوچک هر روز گوهری گرانقدر از معارف بی کران پدر و برادران به دست می آورد و همراه با سخنان تشویق آمیز مادر، سعی بیشتری در فراگیری آموزه های آسمانی می نمود، به گونه ای که امیرمؤمنان علی علیه السلام جلوه های پرورش فرزند خود را در علم و معرفت، این گونه توصیف می نمود:

«اِنَّ ولدی العبّاس زُقَّ العلم زُقّاً؛ همانا فرزندم عبّاس در کودکی علم آموخت و به سان کبوتری که بچّه خود را آب و غذا می دهد، این گونه از من معارف را فرامی گرفت.»15

این بیان، حاکی است که حضرت عباس علیه السلام در دوران خردسالی، از سینه مادر علم، معرفت و حکمت را نوشیده و در دامان علم و حکمت رشد کرده و دارای علم لدنّی بوده است.16

روزی علی علیه السلام در دوران کودکی عباس علیه السلام به او فرمود:

فرزندم! بگو یک (واحد). و او گفت: یک (واحد). حضرت ادامه داد: بگو دو (اثنین). اما عبّاس خودداری کرد و گفت: پدر جان! شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام، دو بگویم!

در این هنگام لبخند رضایت و شکوه عشق بر رخسار علی علیه السلام نمایان شد و او با علاقه بسیاری، پیشانی عبّاس عزیزش را بوسید.17

اسوه ادب

حضرت عباس علیه السلام از همین مکتب درخشان، درس «ادب» را نیز آموخته بود و این ویژگی در تمام مراحل زندگی اش ادامه داشت. در اینجا به چند نمونه از سیره ملکوتی آن حضرت بسنده می شود.

1. عبّاس بدون اجازه در کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست و پس از اجازه نیز مانند عبد خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست.18

2. روایت شده در طول 34 سال عمر حضرت عباس علیه السلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسین علیه السلام «برادر» خطاب نکرد، بلکه با تعبیراتی مانند: سیّدی، مولای، یابن رسول اللّه آن حضرت را صدا می زد، جز در لحظه شهادت که صدا زد: «برادر! برادرت را دریاب.» این گفتار پایانی او نیز یک نوع ادب بود، زیرا بیانگر آن بود که برادرت رسم برادری را با بهترین وجه ادا کرد و تو ای برادر، اکنون با مهر برادری به من بنگر.19

3. روزی امام حسین علیه السلام در مسجد آب خواست. عباس علیه السلام که در آن هنگام کودک بود، بی آنکه به کسی بگوید، با شتاب از مسجد بیرون آمد. پس از چند لحظه دیدند ظرفی را پر از آب کرده و با احترام خاصّی آن را به برادرش امام حسین علیه السلام تقدیم کرد. روز دیگری، خوشه انگوری را به او دادند. او با اینکه کودک بود، با شتاب از خانه بیرون آمد، پرسیدند: کجا می روی؟ فرمود: می خواهم این انگور را برای مولایم حسین علیه السلام ببرم.20

نوجوانی و جوانی

حضرت ابوالفضل العبّاس حدود 15 سال از زندگانی بابرکت خویش را در کنار پدر بزرگوارش حضرت علی علیه السلام گذرانید و بعد از آن هم در سایه لطف و مرحمت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام زندگی کرد و همچون عبدی فرمان بردار، در خدمت این دو بزرگوار بود. آری، پدر و مادر گرانقدرش او را این چنین تربیت کرده اند که باید در برابر امام خود، متواضع و مطیع باشد. و چه خوب عباس علیه السلام این معنا را درک نمود! همدلی و همراهی عباس علیه السلام با برادران و شیفتگی او نسبت به سخنان و دستورات پدر و مادرش، نشانه ای صریح از شعور و درک والای او بود، که هر روز بیشتر از گذشته، شهد دانش و دانایی را در کام اندیشه اش شیرین تر می کرد و با آداب و اخلاق اسلامی آشناتر می گشت.

بی شک همراهی حضرت ابوالفضل علیه السلام با پدر، فرصتی زرّین در بهره گیری از صفات و فضائل علی علیه السلام در سفر و وطن، حرب و محراب برای او پدید آورد تا در حوادث آینده یکایک این اندوخته های ارزشمند را به کار گیرد و در لحظه های خطر استفاده نماید.

مهم ترین رشادت ابوالفضل علیه السلام در این دوران، به خاک افکندن هفت پسر ابوشعثا و پدر خیره سر آنان در نبرد صفّین بود، که نمونه ای از انبوه فضایل وی به حساب می آید؛ لحظه هایی که برق عشق و شوق از سیمای سپاه علی علیه السلام می درخشید و سنگینی و شرمندگی معاویه و همراهانش را در صفّین سر بزیر ساخت.21

ازدواج و فرزندان

پیوند مقدّس حضرت عباس علیه السلام با لُبابه دختر عبیداللّه بن عبّاس بن عبدالمطلّب، نقش به سزایی در شخصیت او داشت؛ ایمان نهفته در اعماق قلب وی را استحکام بیشتری بخشید، برکاتی ارزشمند به جای گذارد و فرزندانی کوشا و شکیبا که هر یک صحیفه ای از فضیلت ابوالفضل علیه السلام بود، پدید آورد.22

«عبیداللّه» نخستین پسر او، قاضی مکه و مدینه شد و فرزندان او همگی از عالمان برجسته شیعی گردیدند. رهبری مسلمانان را در مناطقی چون: قم، شیراز، مصر، یمن و حرّان عهده دار شد. عظمت عبیداللّه چنان چشمگیر بود که امام سجّاد علیه السلام او را تربیت نمود، سپس دخترش خدیجه را به ازدواج او درآورد.23

«فضل» دیگر فرزند قمر بنی هاشم علیه السلام است که گستره دانش و ولایتش، وی را زبانزد ساخته بود، به گونه ای که برخی از خردورزانِ نکته سنج، کنیه «ابوالفضل» را برای حضرت عباس، برخاسته از وجود این فرزند بافضیلت دانسته اند.

دیگر پسر عباس علیه السلام ، «محمّد» بود که در کربلا و در پانزده سالگی جام شهادت را عاشقانه نوشید.24

پی نوشت ها:

1. روزنامه رسالت (5 / 2 / 1378)، ص 1، مقاله «سپهسالار عشق» جرعه ای از فرات فضائل حضرت ابوالفضل7، دکتر احمد لقمانی.

2. ر. ک: منتهی الارب، کلمه عبّاس؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 28.

3. منظور، «روز عاشورا» است.

4. خصائص العبّاسیه، آیت اللّه شیخ ابراهیم کلباسی نجفی، ص 119.

5. فتح / 48.

6. خصائص العبّاسیه، ص 118

7. معالی السّبطین، آیت اللّه حائری مازندرانی، ج 1، ص 437.

8. ر. ک: العبّاس بن علی علیه السلام ، باقر شریف قرشی، ص 25؛ مقاله «سپهسالار عشق»، ص 1.

9. بحارالأنوار، ج 45، ص 39.

10. فرسان الهیجاء، ج 1، ص 190.

11. پرچمدار نینوا، محمّدی اشتهاردی، ص 32.

12. سردار کربلا، ترجمه کتاب العبّاس، سیّد عبدالرّزاق مقرّم، ص 164.

13. دیوان منسوب به حضرت علی علیه السلام .

14. ر. ک: پرچمدار نینوا، ص 35 و 36.

15. ثمرات الأعواد، ج 10، ص 105؛ مولد العبّاس بن علی علیه السلام ، محمّدعلی النّاصری البحرینی، ص 62.

16. اقتباس از «فرسان الهیجاء»، ج 1، ص 192.

17. همان، ص 191.

18. معالی السّبطین، ج 1، ص 443.

19. پرچمدار نینوا، ص 43.

20. شخصیت ابوالفضل علیه السلام ، عطایی خراسانی، ص 116 و 117.

21. جهت مطالعه تفصیلی این واقعه، ر. ک: وسیلة الدّارین، موسوی، ص 269؛ مولدالبّاس بن علی علیه السلام ص 64؛ الکبریت الاحمر، علاّمه بیرجندی،