بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

مقاله دفاع مقدس

مقاله دفاع مقدس


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

سی و یکم شهریورهمیشه یادآور شروع جنگ تحمیلی وحمله همه جانبه رژیم بعث عراق به سرکردگی صدام با حمایت آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب علیه جمهوری اسلامی ایران است

                                                دفاع مقدس

 

سی و یکم شهریورهمیشه یادآور شروع جنگ تحمیلی وحمله همه جانبه رژیم بعث عراق به سرکردگی صدام با حمایت آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب علیه جمهوری اسلامی ایران است،این روزبه عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است.تقریبا بیست ماه ازپیروزی انقلاب اسلامی  گذشته بودودولت نوپای جمهوری اسلامی ایران مشغول بهسازی و مرمت سازی سازمانهاوتشکیلات دولتی بوده ونیروهای مسلح هنوزسازماندهی  وآمادگی لازم و کافی برای مقابله نداشتند.درچنین موقعیتی میهن اسلامی موردتهاجم استکبارومزدوران منطقه ای واقع شد.رژیم بعثی صدام که ازهمان آغازپیروزی انقلاب اسلامی ازبیداری اسلامی ملت عراق وسایرملل اسلامی منطقه به وحشت افتاده ورویای ژاندارمی منطقه رادرخطرمیدیدباچراغ سبزابرقدرتهای وقت،پس ازماههاتحرک محدودمرزی،درتاریخ31/6/1359حمله تمام عیارزمینی،دریایی وهوایی راعلیه جمهوری اسلامی ایران شروع کرد.در این مقاله ابتدا به بیان اهداف و اهمیت و ضرورت تحقیق اشاره کرده ام وسپس در قدم بعدی از سرداران دفاع مقدس و نقش این عزیزان در دفاع مقدس سخن به میان آورده ودر گام بعدی به اهداف تحقیق از ابعاد کلی و جزئی پرداخته شده بعد از اهداف تحقیق به تعریف مفهوم ارزش اشاره شده و تعریف ارزش دفاع مقدس را از دیدگاه های مختلف بیان کرده وبیانات مقام معظم رهبری و بنبانگذار جمهوری اسلامی ایران را در این مورد به رشته تحریر در آورده و علل شروع جنگ علیه ایران اسلامی و مسببین این جنگ نیز از دیگر موضوعات مورد بحث بنده در این مقاله بوده و نقش آمریکا و اسرائیل و هدف آنها از راه اندازی جنگ تحمیلی علیه ایران و ناکامی این عمال از دیگر موضوعات می باشد و اشاره ای به بخشنامه 598 نیز از منظر حضرت امام (ره)شده و همچنین روزنامه های دفاع مقدس نیز از دیگر مطالبی است که بنده از مطالب و موضوعات آنها بهره جسته و سعی کرده ام مقاله  در خور دفاع مقدس وجهادگران این عرصه مقدس بنویسم تا توانسته باشم گوشه ای از زحمات این تلاش گران عزیز و توانمند جمهوری اسلامی ایران را جبران کرده باشم هر چند که برای کسانی که در دفاع مقدس و پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشته اند هیچ جایزه ای نمی شود تعیین کرد در پایان از  صحیفه نور نیز در بهتر شدن مقاله استفاده شده است امید می رود تا با این مقاله توانسته باشم دل عزیزان دفاع مقدسی را خوشحال کرده باشم تا بدانند که این عزیزان هیچ وقت از یاد مردم قهرمان ایران نرفته و همیشه در قلب مردم جاویدان خواهند بود.

 

نقش مردم در جریان جنگ تحمیلی

قبل از شروع مقاله و پرداختن به بحث دفاع مقدس و جنگ تحمیلی و عاملین این جنگ به نقش مردم در جریان جنگ تحمیلی می پردازم: علاوه بر رزمندگان اسلام که همیشه در جبه های حق علیه باطل حضور داشتند  اقشار مختلف مردم هم به نوعی درگیر مستقیم و غیر مستقیم جنگ بوده اند.                                          
مثلاً:
- پزشکان و پرستاران و رانندگان آمبولانس ها                                              
- تدارکات و آشپزخانه و رانندگان اتوبوس                                                            
- جهادگران سازندگی                                                
- روحانیون اعزامی                                         
- مهاجرین جنگ زده                                    
- مسئولان ایستگاه های صلواتی که هر شهری در مناطق عملیاتی ایستگاه صلواتی داشت.                     
- خانواده های رزمندگان اسلام (مادر، پدر، همسر، برادر)                                          
- زنان رزمنده و امدادگر                                       
- آزادگان                                  
- شهدا و رزمندگان                                      
- اقلیت های مذهبی (ارامنه و زرتشتیان)                                      
با چنین حضور گسترده اقشار مختلف مردمی بود که صدام و حمایت کنند گان آن از جمله آمریکای جنایت کار و اسرائیل غاصب و بی هویت و شوروی سابق و انگلیس نتوانستند در طول جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در مقابل ایرانیان پیروز میدان شوند و سر تعظیم در مقابل دولتمردان ایران اسلامی فرود آوردند.(3)


دفاع مقدس (نقش بسیج)                         
وقتی ملت ملتی انقلابی ایران به جرم هویت یابی و اسلام خواهی تأمین استقلال و امنیت و جلوگیری از چپاول منافع ملی خود بپاخاست در مقابل آن تمام دنیای کفر و استکبار در دو اردوگاه شرق و غرب به همراه مرتجعین منطقه جنگی نابرابر را بر آن تحمیل کردند و اگرچه خواستند نام آن را جنگ شیعه و سنی لقب دهند، اما امام امت با بصیرتی عمیق و فهمی مشترک به خوبی دریافتند که این جنگ بین اسلام و کفر است و اگر انقلاب اسلامی در این جولانگاه سرکوب شود تا هزاران سال دیگر اسلام از جای خود بلند نخواهد شد و از این جهت بود که دفاع ملت ایران «دفاع مقدس » نام گرفت و نقش بسیج در این دفاع اینگونه بیان می شود: «ما در این جنگ هم اگر بسیج را نداشتیم ـ کمیتمان لنگ بود، در دوران بعد از جنگ هم اگر بسیج نبود و اگر امروز هم نباشد، کمیت این انقلاب و این نظام و همه حرکت های سازنده این کشور لنگ است .»                               
بنابراین وقتی صحبت از نقش بسیج در دفاع مقدس می شود یعنی متن ملت و حتی ارتش و سپاه رنگ بسیج به خود گرفتند و با تفکر بسیجی توانستند ایستادگی نمایند و کوته بینانه است اگر بسیج را در قالب نیروهای سازماندهی شده توسط یک سازمان ببینیم ، بلکه باید با نگاه واقع بینانه همچون رهبر معظم انقلاب متن ملت را بسیج بدانیم تا بتوانیم درکی درست از عملکرد آن در تمام عرصه ها از جمله دفاع مقدس داشته باشیم . باید بپذیریم که فهم بسیج یعنی فهم انقلاب و چون هنوز نتوانسته ایم ابعاد و زوایای مختلف و عمق انقلاب اسلامی را بشناسیم به همان میزان از شناخت بسیج عاجز و دور مانده ایم .                                            

اگر امروز در سایه امنیت ملی صحبت از ساخت پارس جنوبی ، پالایشگاه ها، سدها و خودکفایی در بخش های مختلف صنعت و کشاورزی می شود و اگر دولتمردان یکی پس از دیگری کارنامه درخشان خود را ورق می زنند زیبنده آن است که اشاراتی هر چند کوتاه برای نسل های آتی داشته باشند که تمام این فعالیت ها به خودباوری در تفکر بسیج برمی گردد که اجازه اشغال یک وجب از خاک این مملکت را به اجنبی نداد.

 

حضور زن در صحنه دفاع مقدس


اگر چه در تاریخ بیشتر بر جنبه‌های عاطفی و احساسی زنان تکیه شده است ولی زنان ما در طی حماسه دفاع مقدس دوش به دوش رزمندگان دلیر و غیور این مرز و بوم دلیرانه ایستادند و به جهانیان نشان دادند که در راه آرمان و عقیده خویش حاضرند از عواطف و احساسات خود چشم پوشی کنند. عشق به اسلام و میهن سبب شده بود که آنان خانواده و خودشان را از خاطر ببرند و تنها به آن مصلحت عالی بیندیشند. زنان ایرانی در طی جنگ تحمیلی با پیروی از مکتب عاشورا و پیام رسان آن زینب کبری حماسه‌های فراموش نشدنی آفریدند. در این دوران زنان آگاه، فعال و پرتوان کشورمان در فعالیتهای پرتحرک و فراوانی همچون مقاومت در صحنه‌های نبرد، امدادگری، خدمات پشتیبانی و غیره شرکت داشتند. آری زنان مسلمان ایرانی با الهام از تعالیم اسلامی با شجاعت و شهامت وصف ناشدنی، در صحنه‌های مختلفی حتی در میدانهای رزم حضور یافتند و کارهایی از جمله حفاظت از انبار محمات و رساندن آن به رزمندگان اسلام، کندن سنگر، تهیه و طبخ غذا برای رزمندگان و... مشغول شدن زنان شجاع آن دوران (روزهای دفاع مقدس) حماسه سازان گمنامی بودند که شجاعت را به مردان و فرزندان خود می آموختند و به وجود فرزندان فداکارشان افتخار می‌کردند. آنان آیینه تمام نمای ایثار و فداکاری و اسطوره‌های شهادت و شهامت بودند، فرار از دشمن برای ایشان مفهومی نداشت و بر این عقیده بودند که تا آخرین نفس نباید پشت به دشمن کرد

 

عدم هراس و وحشت از دشمن

یکی از نشانه‌های ایمان و نهادینه شدن فرهنگ ایثار و شهادت، عدم ترس و خوف از دشمن است به تعبیر قرآن کریم «أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» (4)(یونس/62(

یکی از شیوه‌هایی که استراتژیست‌های نظامی برای ترغیب مردم به حضور در صحنه فراروی سیاستمداران قرار می‌دهند، ایجاد ترس و وحشت از دشمن و نمایاندن آن به عنوان خصمی دهشتناک و وحشتناک است، تا از رهگذر ایجاد نفرت و دشمن هراسی، آنان را به مشارکت در جنگ فراخوانند. لیکن امام خمینی برخلاف رویه‌های موجود، مردم را به نترسی و بی‌باکی از دشمن تجاوزگر به رغم بهره‌مندی او از سلاح‌های پیشرفته و برخوردرای از حمایت قدرت‌های بزرگ فرا می‌خواندند و در این رابطه، اتکاء به سلاح ایمان و اتکال به ذات لایزال الهی را عاملی آرامش بخش برای ملت مسلمان و انقلابی ایران می‌دانستند:

«هدف، خارج کردن رعب و وحشت از دل مستفعضفان و محرومان و ملل مسلمان است. با درس فداکاری و رشادت به مستضعفین جهان می‌آموزید که وعده خدا بر حکومت پابرهنگان جهان است.»(5)

«در قاموس شهادت، واژه وحشت نیست.»(6)

«ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست.»(7)

«ترس مال آن است که برای شهادت حاضر نباشد.»(8)

«ملتی که برای خدا قیام کرده و شهادت را طلب می‌کند، از هیچ نمی‌ترسد.»(9)

 

 

چگونگی شروع جنگ علیه ایران اسلامی

روز 31 شهریور 1359 با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب ایران، جنگ 8 ساله حکومت صدام حسین علیه ایران آغاز شد. این جنگ 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام پیمان الجزایر را در برابر دوربین‌های تلویزیون بغداد پاره کرد. صدام در نطقی با تأکید بر مالکیت مطلق کشورش بر اروند رود (که وی آن را شط‌العرب نامید) و ادعای تعلق جزایر ایران به «اعراب» جنگ را در زمین، هوا و دریا علیه ایران آغاز کرد.                                     
این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را می‌گذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی می‌اندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند.

علل آغاز جنگ

صدام گمان می‏کرد که با یک مملکت آشفته که منزوی شده است و همه دولت‏ها پشت به او کرده ‏اند یا او را در فشار اقتصادی گذاشته ‏اند طرف شده است و ما نه قوای نظامی داریم و نه انتظامی داریم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ.او گمان می کرد با چند ساعت تهران را هم فتح خواهد کرد.او غافل از خدا بود.         
دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هیچ مقدمه حمله کرده است به ایران از طرف دریا و از طرف هوا، از طرف زمین و بدون اینکه دولت متوجه بشود بعضی از بلاد ایران را غصب کرده است و بعضی از سرزمین‏ها.آن روزی که مطلع شد ایران، جلویش را گرفت و بحمد الله به قدری صدمه بر او وارد کرده است و بر جنود او وارد کرده است که برگرداندن به اصل اول محتاج به سال‏های طولانی است و این هجوم ناجوانمردانه، کشور عراق را به تباهی کشاند و می‏کشاند و سرمایه‏ هایی که باید در راه ترویج اسلام صرف بشود، اینها را در راه جنگ صرف کرده اند .ما راضی به جنگ نبودیم و نیستیم، لکن اگر تعدی بکند دهان او را خرد می‏کنیم.ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملکت ما این واقعه واقع شده است، اگر ماراضی بودیم، خوب بود اول ما رفته باشیم یکی از دهات آنجا را گرفته باشیم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند.                                     
از اول هم که صدام وارد این هجوم شد، بازیش دادند و بزرگ منشی خودش به اصطلاح و بلند بینی خودش به اصطلاح و آن حب شیطانی نفسانی خودش هم بود.آمریکا هم بازیش داد که ایران دیگر چیزی ندارد، خوب ارتشش که از بین رفت و پاسدارها هم که چیزی نیستند و دیگر مردم هم که اصلا کاری به این حرف‏ها ندارند، تو بیا برو ایران را بگیر، نفت ایران مال تو، خواهد شد، منطقه را تو بگیر، همه منطقه مال تو، یک همچو حرف‏هائی زدند و کلاه سرش گذاشتند، این بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله کرد به ایران و هیچ یک از اینها ایران را نمی ‏شناختند، یعنی ایران را خیال می‏کردند مثل زمان سابق است.                                  
هویت دفاعی ایران در جنگ تحمیلی جنگ ما دفاع است هجوم نیست و جنگ دفاعی از تکلیف‏های شرعی و وجدانی و نفسانی همه است . و ما ایستاده ‏ایم در مقابل دفاع از کشور خودمان و دفاع از اسلام عزیز در مقابل هر مهاجم .مهاجم می‏خواهد ابر قدرت باشد، می‏خواهد قدرت کم، فرقی در نظر ما نیست.بر ما واجب است دفاع از نوامیس اسلام و نوامیس خودمان و دفاع کردن از کشور اسلامی خودمان و تا مادامی که در حال دفاع هستیم، با هر قدرتی که بخواهد حمله بکند بر ما، مقابله می‏کنیم و هیچ هراسی نداریم.

مقدمه چینی و تمهیدات صدام برای جنگ علیه ایران

صدام که اساساً با نیت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در 25 تیر 1358 با کودتا در عراق به قدرت رسیده بود، از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت.
اخراج هزاران ایرانی از عراق در نیمه دوم 1358ش.؛ توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب حمایت از بمب‌گذاران و طراحی انفجارهای مکرر در خطوط راه‌آهن و تأسیسات نفتی؛ پناه دادن به ژنرالهای فراری حکومت پهلوی؛ انتخاب اسامی مجعول برای شهرهای ایران در نقشه‌ها و کتابهای درسی (عراق اهواز را «الاحواز»، خرمشهر را «محمره»، آبادان را «عبادان»، سوسنگرد را «خفاجیه» و بالاخره خوزستان را «عربستان» نامید.)(10) و الحاق خیالی این شهر‌ها به قلمرو جغرافیائی عراق؛‌ تحریکات و تجاوزات مکرر مرزی (دهها مورد یادداشت رسمی اعتراض از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به سفارت رژیم عراق در تهران ارسال شده است)؛ انعقاد قراردادهای خرید هواپیماهای میراژ، میگ وتوپولف (این قراردادها پس از پیروزی انقلاب و قبل از جنگ منعقد شده است)؛ تقویت بدون دلیل نیروهای عراقی در مرز مشترک دو کشور و ایجاد موانع از قبیل سنگرهای بتونی، سیم‌های خاردار و ... صدها نمونه دیگر از اقدامات مقدماتی صدام برای فراهم آوردن زمینه یک تهاجم گسترده نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.                                                   
از این رو هجوم نظامیان عراق به ایران در 31 شهریور 1359، تعجب هیچ یک از محافل سیاسی مطلع جهان را برنیانگیخت، چرا که از تمامی اقدامات یکساله صدام، بوی جنگ به مشام می‌رسید.
دولتمردان عراقی از همان ابتدای تجاوزشان تمامی توان سیاسی، نظامی و تبلیغی خود را برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی ایران به کار بستند. در جبهه سیاسی هیأتهای بسیاری را روانه کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی کردند و در این مأموریت‌ها تلاش داشتند تا اهداف و مقاصد خود در تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران را، نزد جهانیان توجیه نمایند. در نیمه اول دهه 1360 ش. روزنامه‌ها و رسانه‌های ارتباط جمعی امریکا و اروپا مملو از مقالات و گزارشهایی بود که در آنها، به اهداف و نقشه‌های مقامات عراقی در به راه انداختن جنگ و علت حمایت کشورهای غرب و شرق از آنها اشاره شده بود. در این مقالات در توصیف اهداف جنگ به سرکوب بنیادگرایی در منطقه، توقف صدور انقلاب اسلامی، کاستن از خطر بالقوه برای حکومت صهیونیستی، رفع نگرانی دولت‌های عرب خلیج فارس از قدرت ایران و ... اشاره شده بود.                                                   
عراقی‌ها در خلال جنگ، تمام قوانین ومقررات بین‌المللی را زیر پا گذاشتند: پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگی، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بین‌المللی در خلال جنگ تحمیلی از سوی عراقی‌ها به زیر پا گذارده شد.

علاوه بر این، ابعاد جنگ فقط در مرزها و یا در داخل شهرها به صورت ترورهای روزمره خلاصه نمی‌شد، بلکه خانه‌های مسکونی مردم و مدارس کودکان بی‌دفاع در بسیاری از شهرهای ایران آماج حملات موشکی عراقی‌ها بود و هزاران نفر از تلفات مردمی جنگ ناشی از همین گونه حملات بود. کشتی‌های باری و نفتی که عازم بنادر ایران بودند، در بخش عمده این 8 سال هدف حملات هوایی عراق در خلیج فارس بودند و هواپیماهای جاسوسی ـ آواکس ـ که در عربستان مستقر بودند، جنگنده‌های عراقی را در هدف‌گیری این کشتی‌ها یاری می‌دادند.

 

حمایتهای جهانی از صدام در جنگ تحمیلی                                                            
در خلال جنگ تحمیلی، عراق از حمایت بی‌دریغ تسلیحاتی، مالی و سیاسی بین‌المللی برخوردار بود. فرانسه، شوروی سابق، انگلستان و چین در صدر صادر کنندگان اسلحه مورد نیاز عراق قرار داشتند، آلمان تأمین کننده عمده جنگ افزارهای شیمیایی عراق بود و دولت‌های عرب حوزه خلیج فارس تأمین کننده عمده نیازهای نفتی، مالی و ترابری عراق بودند.                                                        
دولت عراق در 1358ش. حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد، امّا در 1361 توانست در خرید جنگ‌افزار از عربستان سعودی سبقت گیرد و در 1363 ش. بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد. در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگ‌افزار از امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد. هزینه‌ای که عراق در دهه 1360ش. صرف خرید سلاح از امریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود. در این دهه عراق، دو برابر آلمان غربی بودجه نظامی داشت (11)                                                            
نه در امریکا، نه در اروپا، نه در روسیه و نه در سازمان ملل، هیچ منعی برای تسلیح مداوم عراق به انواع جنگ‌افزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 ش. وجود نداشت. بسیاری از این سلاحها در شرایطی به عراق سرازیر می‌شد که این کشور پولی برای خرید آنها نداشته و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض می‌ساخت. بسیاری از واردات نظامی نیز با صادرات نفتی پاسخ داده می‌شد.

ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش                                               
ایمان و اعتقاد راسخ رزمندگان ایران به حقانیت انقلاب اسلامی و موج عظیم مردمی که در قالب «بسیج» برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال دایماً حضور خود را در جبهه حفظ کردند، بزرگترین سرمایه انقلاب و نظام بود و مهمترین نقش را در توقف ماشین جنگی عراق بر عهده داشت.                       
در بررسی عوامل شکست عراق در دستیابی به اهداف اعلام شد‌ه‌اش، علاوه بر ایمان و اعتقاد رزمندگان ایرانی، عوامل دیگر از قبیل ناامیدی حامیان صدام از سقوط جمهوری اسلامی ، مردمی شدن جنگ و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از جانب ایران نیز بی تأثیر نبود. نتیجه آن شد که عراقیها 8 سال پس از شروع جنگ در همان نقطه اولیه آغاز قرار داشتند.                                                    
«خاویر پرزدکوئه‌یار» ـ دبیر کل وقت سازمان ملل ـ نیز در خاتمه جنگ، با انتشار بیانیه‌ای رسماً از عراق به عنوان «شروع کننده جنگ» نام برد. این بیانیه نیز سندی از مجموعه اسناد حقانیت جمهوری اسلامی ایران درجنگ بود. در خلال این جنگ هیأتهای متعدد صلح از سوی سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و جنبش عدم تعهد برای میانجی‌گیری به تهران و بغداد سفر کردند که غالباً داوری آنها به دلیل آن که فاقد اصل بیطرفی و گاهی عاری از عدالت و صداقت بود، به نتیجه‌ای نرسید. قطعنامه‌های منتشره از سوی شورای امنیت سازمان ملل نیز به استثنای قطعنامه هفتم ـ قطعنامه598ـ که در تیر 1366 به تصویب رسید، غالباً جانب انصاف و عدالت را رعایت نکرده بود.                                                             
قطعنامه 598 نیز عاری از اشکال نبود اما نسبت به سایر قطعنامه‌های منتشره، مواضع بیطرفانه‌تری داشت و جمهوری اسلامی ایران علیرغم بی‌میلی اولیه سرانجام در تیر 1367 آن را رسماً پذیرفت. روز 29 مرداد 1367 از سوی سازمان ملل آتش بس اعلام شد و به تدریج آتش جنگ در جبهه‌ها خاموش گردید. با این همه هنوز اکثر بندهای قطعنامه 598 اجرا نشده است.

قسمتی از پیام امام خمینی(ره) راجع به قطعنامه 598                                                                    ... من با توجه به نظر تمام کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم و خدا می‌داند که اگر نبود انگیزه‌ای که همه‌ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...                       
... خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیده‌ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم، و بدا به حال آنان که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهائی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند. (12)                                      
به این ترتیب جنگی که در 31 شهریور 1359 توسط همة ظالمان جهان و به دست صدام بعثی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، بدون دستیابی آنان به اهدافشان، در تابستان 1367 ش. به پایان رسید.

 

نقش رهبری در خاتمه جنگ:

پس از فتح خرمشهر ماهیت جنگ با ورود سلاحهای کشتار جمعی تغییر یافت. ولی امر مسلمین به عنوان فرماندهی کل قوا پس از استدلالهای منطقی فرماندهان جنگ رضایت به ادامه دفاع در خاک عراق داد. مناطق مسکونی و شهرها هدف بمبارانها و موشکهای مختلف قرار گرفت اما در هر صورت 6400 کیلومتر مربع خاک متصرفی از سوی عراق به دفاع در عمق 1500 کیلومتر مربع بوسیله ایران تبدیل گشت. پایان جنگ مورد توافق طرفین قرار گرفت صدام همچنان بر موج حملات خود افزود. ولی سرانجام با فشارهای بین‌المللی طرفین رضایت به آتش بس و اجرای قطعنامه دادند. امام در پذیرش قطع نامه ضمن بیان معامله آبروی خود با خدا و نوشیدن جام زهر می‌گوید: کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهان خواران را نمی‌دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند

ما حصل جنگ تحمیلی یا بعبارت بهتر دفاع مقدس مساوی تخریب گسترده و نابودی ذخایر و منابع ملی و تحلیل فزاینده نیروی انسانی و کشتار مردم هر دو کشور بوده اما از سوی ایران دفاع منتهی به دستاوردهای بزرگی گردید که از جمله آنها می‌توان به ارائه یک الگوی برجسته مقاومت و اثبات تواناییهای دفاعی اشاره کرد، و دیگر صدور انقلاب بود، که طنین حق طلبی آن در عین مظلومیت به گوش جهانیان رسید و مورد تجلیل آگاهان جهانی واقع شد و بالاخره خود باوری، نصرت؛ انجام تکلیف، تحقق شعارهای انقلاب و شکست ابهت شرق و غرب و موجب شناسایی دوست و دشمن شد.

 

 

 

 

منابع:

1-ارزشهای اسلامی, 1380 ص12

2-ارزشهای1380 اسلامی, ص16

3-سایت حماسه

4-سوره یونس آیه62

5-صحیفه نور ج14ص80

6-صحیفه نور ج15ص51

7-صحیفه نور ج 13ص65

8-صحیفه نور ج12ص 67

9-صحیفه نور ج10 ص 159

10-تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران؛ انتشارات وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.

11-روزنامه جمهوری اسلامی؛ 31 شهریور، دوم و سوم مهر 1370ش؛ «صادر کنندگان مرگ».

12-صحیفه نور؛ جلد 20 ؛ ص 239.

13-فرمایشات مقام معظم رهبری