Return to Full Page
« Back

ویژگی های عرفانی امام خمینی رحمه الله

ویژگی های عرفانی امام خمینی رحمه الله


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

امام خمینی خورشیدی بود که با طلوع آن هزار چشمه نور در زندگی ملت ایران جوشید.

ویژگی های عرفانی امام خمینی رحمه الله

رحلت حضرت امام خمینی رحمه الله

عمری گذشت در غم هجران روی دوست

مرغم درون آتش و ماهی برون آب

 

شاید یکی از دغدغه های هر علاقه مند به عرفان اسلامی، مطالعه جنبه های گوناگون شخصیت امام خمینی رحمه الله باشد؛ زیرا یکی از حوزه هایی که آن گرامی سبب احیا و شکوفایی آن در عصر حاضر گردید، عرفان اسلامی است. برای بسیاری از علاقه مندان به معارف دینی، جمع میان عرفان عاشقانه و سنت های دینی دشوار بود، ولی با نشر آثار امام و به ویژه دیوان ایشان، دفتری دیگر در این عرصه گشوده شد. در این فرصت کوتاه نویسنده می کوشد برخی از ویژگی های عرفان امام رحمه الله را برشمارد.

1. امام خمینی شناسی در پرتو عرفان اسلامی

یکی از بحث هایی که متأسفانه چند سالی است برخی سعی در جریانی کردن آن دارند، مصادره اسلام و انقلاب و امام رحمه الله به جلوه های فقه اسلامی است؛ در حالی که اسلام ناب محمدی که آن معمار بزرگ انقلاب به معرفی آن پرداخت، اسلام تامّ و تمامی است که همه جلوه های اسلام در آن هویداست. هرچند شخصیت امام بیشتر در عرفان تجلی یافته است. همین مسئله و به ویژه مخالفت و بیزاری آنها از فلسفه و عرفان، سبب شده ندا سر دهند که انقلاب اسلامی، انقلابی فقهی بوده، نه صدرایی.

ولی باید بیان کرد که امام خمینی دارای ابعاد شخصیتی کم نظیری است که مهم ترین و والاترین آنها، بعد معنوی و عرفانی آن گرامی است.

در نتیجه هر چه در مورد امام رحمه الله و ویژگی های شخصیتی ایشان و به ویژه عرفان ایشان صحبت شود، کم بوده و باید بیشتر در راستای معرفی آن بزرگ کوشید.

2. عرفانِ دور از تقلید

یکی از ویژگی های عرفانی امام خمینی رحمه الله این است که ایشان به شدت از تقلید کوکورانه،حتی در عرفان که بیشتر جلوه استادمحوری دارد، دور بودند. شاید یکی از معروف ترین این تجلیات شخصیتی امام در مورد جناب ابن عربی رحمه الله است.

امام در نامه خود به گورباچف، رئیس جمهوری شوروی سابق، یکی از شخصیت هایی که به عنوان چهره اسلام شناسی به وی معرفی می کند، ابن عربی است: «دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا و به خصوص محیی الدین بن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریک تر از موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد». (آوای توحید: 77)

با همه احترامی که امام رحمه الله به ابن عربی رحمه الله دارند، برخی از آرای وی را نقد و بررسی می کنند که در اثری جداگانه با عنوان «تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ابن عربی» به چاپ رسیده است.

این ویژگی در دورانی که جریان های معنوی و عرفانی کاذب با ترویج روش های تقلیدی کورکورانه سعی دارند دل های پاک جوانان معنویت خواه را منحرف کنند، بسیار ارزشمند است و معرفی منش عرفانی امام رحمه الله می تواند بسیاری از مشکلات ما را در زمینه یادشده از بین ببرد.

3. عرفان علمی مقدم بر عرفان عملی

یکی از مشکلاتی که در همه دوران ها، به ویژه دوران کنونی، که به عصر معنویت مشهور است، وجود دارد و سبب شیوع مشکلات و انحراف های گسترده ای در جامعه شده است، عالمانه نپرداختن به عرفان بوده است. جهل به عرفان، سبب رشد باورهای خرافی و تسلط انسان های شیطان صفتی می شود که رشد و نزدیکی به خدا را در پی ندارد بلکه منجر به دوری از خدا و سقوط می شود.

امام خمینی رحمه الله نیز با توجه به این مسئله در نامه خود به فرزند بزرگوارشان جناب حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی می نویسد:

«عزیزم! اوّل باید با قدم علم لنگان لنگان پیش روی و این هر علمی باشد، حجاب اکبر است که با ورود به این حجاب به رفع حجب آشنا می شود، بیا با هم به سوی وجدان رویم که ممکن است راهی بگشاید.

هر انسانی بلکه هر موجودی بالفطره عاشق کمال است و متنفر از نقص. شما اگر علم می جویید چون کمال است می جویید و از این جهت ممکن نیست که فطرت شما به هر علم که دست یابد به آن قانع شود و اگر توجه کند که مراتب بالاتری است در این علم بالفطره آن را می جوید و می خواهد و از این علم که وارد به واسطه محدودیت و نقصش متنفر است و آنچه به آن دل باخته، حیث کمال آن است». (محرم راز: 13)

4. زیبایی شناسی عرفانی

یکی از برکات عرفان اسلامی در شخصیت امام خمینی رحمه الله رفتارهای سیاسی و اجتماعی آن حضرت، نگاه جمال شناسانه و زیبایی شناسی عرفانی ایشان است که در جزء جزء شخصیت آن عارف وارسته می تواند یافت:

«....... و تمام دار، تحقق جلوه ایست از آن موجود مطلق و به هر چه رو آوری، به او رو آوردی و خود محجوبی و نمی دانی و اگر به قدم وجدان همین مقدار را درک کنی و بیابی ممکن نیست که به جز موجود مطلق به چیزی توجه کنی و این گنجینه ایست که انسان را بی نیاز کند از غیر او و هر چه به او برسد از محبوب مطلق رسیده و هر چه از او سلب شود، محبوب مطلق از او سلب کرده است. در این حال که از عیب جویی ها و هرزه درایی های دشمنان لذت می بری، چه که از محبوب است نه از اینان و دل به هیچ مقامی نمی بندی جز به مقام کمال مطلق». (محرم راز: ص 14)

5. عرفان حقیقی در متن جامعه

انتشار روش و منش صوفیانه یکی از موانع رشد و شکوفایی تمدن اسلامی است. اهل تحقیق می دانند منش صوفیانه بر عکس عرفان اصیل و معارف توحیدی که در بستر معارف نبوی صلی الله علیه و آله و علوی علیه السلام رشد و نمو یافته، مبتذل است؛ زیرا بیشتر به گوشه گیری و کناره گیری از جامعه و فعالیت های اجتماعی یا علمی می پردازد.

امام رحمه الله نیز به این مسئله توجه داشته، در نامه ای به این مسئله اشاره می نماید و می نویسد: «... بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کلِّ بر خلق الله باشی. این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکان دار.

سیره انبیای عظام صلی الله علیه و آله که سرآمد عارفان بالله و رستگاران از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهی در قیام به همه قوا علیه حکومت های طاغوتی و فرعون های زمان بوده و در اجرای عدالت در جهان رنج ها برده و کوشش ها کرده اند، به ما درس هایی می دهند و اگر چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم راه گشایمان خواهد بود». (نقطه عطف: ص 14 ـ 15)

حضرت امام رحمه الله در جای دیگری از همین نامه بیان می کنند ورود به جامعه نیز دلیل پیوستن به حق نیست، بلکه انگیزه و هدفی که در این راه مطرح است، مهم تر است: «... نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود به جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حقّ. بلکه میزان در اعمال انگیزه های آنها است». (همان: ص 15)

چه بسا عابد و زاهدی در دام ابلیس گرفتار شود ولی متصدی امور حکومتی که با انگیزه الهی به خلق خدمت می کند، به معدن قرب حقّ نائل شود و چون داود نبی و سلیمان پیامبر علیهما السلام و بالاتر و والاتر چون نبی اکرم صلی الله علیه و آله و خلیفه برحقش علی بن ابی طالب علیه السلام، و چون حضرت مهدی ارواحنا لمقدمه الفداء در عصر حکومت جهانیش.

پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است. هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیک تر باشند و از حجب حتی حجب نور وارسته تر، به مبداء نور وابسته ترند، تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است. (مجلسی، بحارالانوار، ج 91: ص 97)

· 6. مراتب عرفان

قرآن کریم یکی از منابع اصلی عرفان اسلامی است و عرفا می کوشند آرای خود را از این متن قدسی استخراج نمایند. حضرت امام خمینی رحمه الله نیز همانند دیگر علمای ربانی، اهتمام جدی داشتند و آنهایی که درس های اخلاقی امام رحمه الله را درک کرده اند از تفسیر ها و درس های عرفانی وی به ویژه تفسیر سوره حشر، خاطرات فراوانی دارند و توشه هایی ارزشمند برداشته اند.

علامه جعفری رحمه الله که در درس های اخلاق امام رحمه الله و تفسیر آیات آخر سوره حشر حضور داشتند، در مورد ایشان می نویسند: «درس های ایشان از نظر عرفانی خیلی اوج داشت. سیمای امام خمینی رحمه الله نشان می داد که از مواهبی برخوردارند که دیگران از آن بی بهره اند». (مجموعه نامه های امام به سید احمد خمینی: ص 106)

حضرت امام رحمه الله در مورد این سوره و درس های عرفانی آن می نویسند:«سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند و از آنها به مدد الهی توشه ها بردارد، خصوصاً آیات آخر آن که فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».

اینکه از نظر لفظی کوچک اما از نظر معنا بسیار بزرگ است، احتمالاتی است سازنده و هشیاردهنده دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

۱. می تواند خطاب به کسانی باشد که اولین درجه ایمان را دارند و مانند ایمان عامّه، در این احتمال امر به تقوا، امر به اولین مراتب آن است که تقوای عامه است و آن پرهیز از مخالفت با احکام ظاهری الهی است و مربوط به اعمال قالبی است. با این احتمال، جمله «وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» پرهیز از پی آمدهای اعمال ماست و شاهد است بر آنچه عمل می کنیم خود آنها به صورت مناسب در نشئه دیگر وارد می شوند و به ما خواهند رسید و آیات و اخبار زیادی در این باره آمده است.

تفکر در این مسئله، دل های بیدار را کفایت می کند بلکه دل های بیدار را بیدار می نماید و ممکن است راه گشای مراتب دیگر و مقامات بالاتر شود و ظاهر آن است که امر به تقوی مکرر تأکید شود، گرچه احتمال دیگر هم هست.

و قوله: «اِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعلمون» امر به پرهیز است مبنی بر اینکه اعمال شما از حق تعالی پنهان نمی ماند، زیرا همه عالم محضر حق است.

۱. ممکن است خطاب به کسانی باشد که ایمان را به قلب خویش رسانده اند. چه بسا انسان از نظر ظاهر ایمان و اعتقاد به شهادتین داشته باشد، ولی قلب او از آن بی خبر باشد، علم و اعتقاد به اصول خمسه داشته باشد، ولی این علم و ایمان به قلبش نرسیده باشند.

شاید جز خواص مؤمنین، دیگران نیز چنین باشند. معصیت هایی که از بعضی مؤمنین صادر می شود، ریشه اش همین است؛ اگر دل به روز جزا و عقاب آنچنانی آگاه و به آن ایمان آورده باشد، صدور معصیت و نافرمانی بسیار بعید است و کسی که قلبش ایمان به نبودن اله الا الله دارد، به غیر حق تعالی و ستایش از دیگران گرایش پیدا نمی کند و خوف و هراس از غیر او نخواهد داشت». (نقطه عطف: ص 19 ـ 22)

نکته آخر

سخن آخر این است که حضرت امام رحمه الله در بستر عرفان، رشد و تعالی یافت و با تورق در وجوه مختلف شخصیتی آن گرامی از جلوه سیاسی اش گرفته تا نظامی همه و همه در پرتو عرفان اسلامی تَعَین یافته است. این مقال قطعه ای بود از دریای معارف توحیدی که از آن عارف بزرگ به یادگار مانده است. انشاء الله هم به درک و تعالی آن و هم به نشر و گسترش آن موافق شویم. (آمین)

منایع

اردشیری لاجیمی، حسن. 1382. فروغ اندیشه (گذری بر زندگانی علامه جعفری). قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما. چاپ اول.

جوادی آملی، عبدالله. 1369. آوای توحید. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام. چاپ دوم.

خمینی، روح الله. 1369. نقطه عطف. تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار. چاپ چهارم.

ـــــــــــــــــ. 1369. محرم راز. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار. چاپ اول.

ــــــــــــــــ. 1374. وعده دیدار. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار. چاپ اول.

ــــــــــــــــ. 1410 ه‍. ق. تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس. قم: پاسدار اسلام. چاپ دوم.

ــــــــــــــــ. 1373. دیوان. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار. چاپ سوم.

طباطبایی، دکتر فاطمه. 1382. یک ساغر از هزار. تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج. چاپ دوم.

مجلسی، محمدباقر. 1403 ه‍. ق. بحارالانوار. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی.

متن ادبی

دریاوار در غروب خورشید

سیده طاهره موسوی

نفسی نیست تا غم سنگین داغ را بر فراز بام ایران زمین فریاد کنیم. ناباورانه وداع با امام مهربان را باور می کنیم. دریاوار در غروب خورشید می گرییم؛ خورشیدی که ابراهیمی بت شکن بود و با تبر پیامبرانه اش، بت شاهنشاهی را برای همیشه شکست و با نفس مسیحایی اش حیاتی دوباره به ایرانیان داد و در رگ یخ زده زمستان، رستاخیزی به پا کرد.

بزرگ مرد تاریخ ایران، چه آرام می رود. آرام می رود و ما را در حجمی از عزا و ماتم اسیر می کند. تازه مهتاب پیروزی از پشت شب های منجمد و پر ابر و دود سر برون آورده بود و روزهای زرافشان و فرحناک به ما سلام گفته بودند. تازه نهال انقلاب جان گرفته بود و گرداگرد جماران پر از پروانه های عاشق گشته بود، ولی ناگهان پاییز در نیمه خرداد آغاز شد و امام عاشقان به آسمان ها پر کشید.

می رود امام مهربان ما و با رفتنش تمام روزهامان غبار غربت به خود می گیرند و سرمای نبودنش ما را در خاطرات بودنش مچاله می کند. بدرقه می کنیم بزرگ مرد همیشه ایران را، با بندبند دلمان. امروز چقدر ضرباهنگ تمام ثانیه ها تلخ و به لحن نوحه است.

می رود پیر مراد عارفان؛ عارفی که هنوز تمام نگاه های جهان مبهوت عظمتش مانده است. می رود و تمام چراغ های بی درنگ رنگ خاموشی به خود می گیرند.

امروز شانه های تقدیر، مردی را به سوی خدا می برند که عالم را مظهر خدا می دانست. مردی که رمز باران استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود در سرزمین ترک خورده ایران. ای قافله سالار ما، تو را می ستاییم؛ تو را که از روزهای اول انقلاب تا میدان جبهه، مجاهدت را بر دوش می کشیدی و پیامبرانه با تدبیر و رهبری ات حماسه می آفریدی، و بدرودت می گوییم با چشمانی خون بار.

... گویی در آسمان ایران خورشیدی دیگر طلوع می کند؛ چقدر شبیه رهبرمان است...

«سید علی کشید علم عشق را به دوش

مردی که از قبیله خورشید پا گرفت

کشتی به گل نماند و گذشت از غروب ها

سکان به دست خویش که این ناخدا گرفت

حبل المتین درد شد آن مرد مشرقی

وقتی که زخم، حجم زمین را فراگرفت»