سرور سامرا؛ هشتم ربیع الثانی سالروز ولادت امام حسن عسکری (ع) - دانشکده فنی و منابع طبیعی تویسرکان
سرور سامرا؛ هشتم ربیع الثانی سالروز ولادت امام حسن عسکری (ع)
دوران زندگی امام
یازدهم پیشوای شیعه، امام حسن عسکری علیه السلام در روز جمعه، هشتم ربیع الثانی سال 232 ه.ق در مدینه پا به عرصه گیتی نهاد(1) و با ولادتش چشم امام هادی علیه السلام و شیعیان روشن شد. آن حضرت در چهار یا پنج سالگی در پی سفر اجباری امام هادی علیه السلام ، به سامرا، همراه پدرش بود و تا پایان عمر زیر نظر عباسیان در آن شهر زندگی کرد. آن امام آسمانی در 22 ساگی با شهادت امام هادی علیه السلام به ولایت و امامت رسید و در طول شش سال امامت(2) خود، بارها مورد حسادت و غضب عباسیان قرار گرفت و به زندان آنان گرفتار آمد. ایشان در 28 سالگی با دسیسه معتمد، خلیفه عباسی به شهادت رسید(3) و در کنار قبر پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد. مدت امامت آن حضرت از همه امامان معصوم کمتر بود.
امامت حضرت عسکری علیه السلام
ابو جعفر، محمد یکی از برادران امام حسن عسکری علیه السلام بود. وی چنان دانش و اخلاق والایی داشت که تحسین همگان را برانگیخته بود و از طرفی، سن او هم از امام عسکری علیه السلام بیشتر بود. این مسئله باعث شد که امر امامت برای برخی مشتَبَه شود و گمان کنند که پس از امام هادی علیه السلام ، ابو جعفر امام خواهد بود. حتی روزی به امام هادی علیه السلام است».(4) عرض کردند: درست است که پس از شما، صاحب و امام ما ابو جعفر است؟ حضرت فرمودند: «نه، صاحب و رهبر شما پس از من، فرزندم حسن
______________________________
1. شیخ مفید، ارشاد، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1416 ه.ق، چ 1، ج 2، ص 313؛امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1417 ه.ق، چ 1، ج 2، ص 131.
2. ارشاد، ج 2، ص 313.
3. شیخ کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت، دار الاضواء، 1405 ه.ق، ج 1، ص 503.
4. اعلام الوری، ج 2، ص 133؛ اصول کافی، ج 1، صص 325 ـ 326؛ ارشاد، ج 2، صص 314 ـ 315.
101
این قضیه تا آنجا قوّت گرفته بود که شخصی به نام احمد از نوادگان امام صادق علیه السلام جمعی در محضر امام هادی می گوید: من و علیه السلام بودیم که ابو جعفر و امام حسن عسکری علیه السلام سوی ابو جعفر رفتیم تا بر او سلام کنیم. در این هنگام امام هادی با هم وارد شدند. همگی به علیه السلام نیست» و سپس با اشاره به امام عسکری فرمودند: «این مولا و امام شما علیه السلام کنید».(1) ادامه دادند: «بر امام و صاحب امر خویش سلام
داستان هایی از کرامات امام عسکری علیه السلام
فضلیت همراهی با اهل بیت:
محمد بن حسن می گوید: به امام حسن عسکری علیه السلام شکایت کردم. سپس روایتی از امام صادق نامه ای نوشتم و در آن از فقر و ناداری خویش علیه السلام را به یاد آوردم که فضیلت همراهی با اهل بیت: فرموده بودند. امام عسکری را علیه السلام است».(2) که از ما بینش و آگاهی بخواهند. هر که به ما متوسل شود، او را حفظ می کنیم. کسی که ما را دوست بدارد، با دشمنان ما بهتر است. ما پناه کسانی هستیم که به ما پناهنده شوند و نور و روشنایی هستیم برای کسانی خودت گفتی: فقر همراه با ما اهل بیت، از ثروت با غیر ما بهتر است و کشته شدن در راه ما، از زندگی کردن انبوهی مرتکب شوند، به فقر مبتلا می کند و این را وسیله پاک شدن آنها قرار می دهد. همان طور که با در پاسخ نوشت: «خدای تبارک و تعالی دوستان ما را وقتی گناهان در مراتب عالی بهشت با ما خواهد بود و کسی که از ما روی بگرداند، سرانجامش آتش
اهل معروف
ابوهاشم جعفری می گوید: از مولایم امام حسن عسکری علیه السلام شنیدم که فرمودند: «برای بهشت دری است که آن را «معروف» گویند. از آن در، تنها اهل معروف و نیکوکاران وارد می شوند». در دلم خدا را سپاس گفتم و از اینکه در برآوردن نیازهای مردم زحماتی را متحمل می شوم، شاد شدم. در این حال امام عسکری علیه السلام متوجه من شد و فرمود: «آری، به کار خودت ادامه بده؛ زیرا اهل معروف در دنیا، همان اهل معروف در آخرت هستند. ای ابوهاشم، خداوند تو را از آنان قرار داده و به تو رحمت کرده است».(3)
______________________________
1. شیخ طوسی، الغیبه، تحقیق عباد اللّه طهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، 1417 ه.ق، ج 2، صص 199 ـ 200.
2. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال(رجال کشی)، تصحیح حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، کنگره هزاره شیخ طوسی، 1348، ص 533؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 328؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 435.
3. اعلام الوری، ج 2، ص 143 ؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1368، چ 3، ج 50، ص 258.
102
آگاه بر ضمیر باطن
یکی از پیروان امام عسکری علیه السلام می گوید: من در سامرا، کنار خیابانی نشسته بودم. در این هنگام، آن حضرت در حالی که سوار بر مرکبی بود از آنجا عبور کرد. من علاقه بسیاری داشتم که صاحب فرزند شوم. پس با خود گفتم: آیا می شود من هم فرزندی داشته باشم؟ در این حال امام عسکری علیه السلام از کنار من عبور کرد و سر مبارکش را تکان داد و فرمود: آری. با خود گفتم: آیا پسر می شود؟ امام با سر مبارکش اشاره کرد: «نه». چندی بعد خدای بزرگ به برکت دعای ایشان، دختری به ما عنایت فرمود.(1)
پاسخ اولین و آخرین
ابوهاشم جعفری می گوید: روزی در خدمت امام حسن عسکری علیه السلام بودم که شخصی از حضرت پرسید: چرا زن ناتوان یک سهم، ولی مرد قوی دو سهم ارث می برد؟ حضرت فرمود: «چون زن نه تکلیف جهاد دارد و نه بار زندگی بر دوش اوست، ولی همه اینها بر عهده مردان است». با خودم گفتم: شنیده بودم که همین پرسش را ابن ابی العوجاء از امام صادق علیه السلام پرسید و ایشان همین پاسخ را دادند. در این فکر بودم که امام عسکری علیه السلام رو به من کرد و فرمود: «آری، این پرسش ابن ابی العوجاء بود و اگر معنای پرسش یکی باشد، پاسخ ما نیز یکی است. آنچه برای نخستینِ ما جاری شده است، در حق آخرین ما هم جاری است. نخستین فرد از ما، با آخرین فرد از نظر دانش و ولایت برابر است و البته رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان علیه السلام ، فضیلت های خودشان را دارند».(2)
عظمت اهل بیت:
ابوهاشم جعفری گوید: از امام عسکری علیه السلام درباره آیه ای پرسیدم که می فرماید: «سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم، ولی از میان آنها، عده ای بر خود ستم کردند، عده ای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکی ها از همه پیشی گرفتند و این، همان فضیلت بزرگ است».(3) حضرت فرمود: «دسته اول که به خود ستم کرده اند، کسانی هستند که به امام اقرار ندارند. دسته دوم که راه میانه و عدل را پیموده اند، کسانی اند که در مورد امام شناخت دارند. مقصود از دسته سوم که به خوبی ها پیشی گرفته اند، امام است». ابوهاشم گوید:
______________________________
1. بحارالانوار، ج 50، ص 269.
2. اعلام الوری، ج 2، ص 142؛ بحارالانوار، ج 50، صص 255 ـ 256.
3. فاطر: 32.
103
من در فکر فرو رفتم که خدا چه عظمتی به آل محمد: عنایت کرده است. حضرت به من نگاهی کرد و فرمود: «مطلب بالاتر از آن است که تو در مورد عظمت مقام آل محمد: در خاطر هستی».(1) گذراندی. خدا را شکر کن که تو را از گروندگان به رشته ولایت آنها قرار داده است و تو را فردای قیامت همراه آنها می خوانند، وقتی هر طایفه ای را همراه امامش می خوانند و تو عاقبت به خیر
یکتایی خدا
یکی از شیعیان امام عسکری علیه السلام می گوید: یکی از دوگانه پرستان را در اهواز ملاقات کردم و از گفته ها و پندارهای او در من اثر کرد. سپس به سامرا رفتم. در کنار خانه یکی از دوستانم بعضی نشسته عسکری بودم که امام علیه السلام به طرفم آمد و با انگشت سبابه اشاره کرد و فرمود: «اَحَدٌ اَحَدٌ فَردٌ؛ یعنی خدا یگانه است، یگانه است، یکتاست». گشتم.(2) وقتی امام این جمله را فرمود، من از هیبت گفتارش بیهوش
نهی از غلو
شخصی به نام ادریس می گوید: من درباره اهل بیت: غلو می کردم و سخنان ناروایی می گفتم. روزی برای دیدار امام حسن عسکری علیه السلام به سامرا رفتم. بر اثر خستگی راه خود را روی سکویی انداختم و خوابیدم. بعد از مدتی احساس کردم کسی مرا با چوبدستی خود می زند. بیدار شدم و دیدم امام عسکری علیه السلام است. از جا برخاستم و قدم های مبارک او را بوسیدم. امام مرا به نام صدا زد و این آیه را خواند: «آنها بندگان شایسته اویند، هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند و (پیوسته) به فرمان او عمل می کنند».(3) یعنی ما اهل بیت هم، بندگان شایسته خداییم و مبالغه در مقام ما روا نیست. به حضرت عرض کردم: «ای مولای من! همین مقدار کافی است. من آمده بودم که از شما همین مسئله را بپرسم». آن گاه امام مرا رها کرد و رفت.(4)
بیگانه ای در لباس دوست
یکی از یاران امام عسکری علیه السلام می گوید: من و چند نفر دیگر در زندان به سر می بردیم که امام عسکری علیه السلام و برادرش جعفر را نیز نزد ما آوردند. ما بر گرد او حلقه زدیم. در بین ما مردی از بنی جُمَح بود که خود را شیعه علوی معرفی می کرد. امام علیه السلام رو به ما کرد و فرمود: «اگر در میانتان
______________________________
1. اثبات الهداة، ج 6، صص 326 ـ 327؛ بحارالانوار، ج 50، ص 259.
2. اصول کافی، ج 1، ص 511 ؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 292.
3. انبیا: 26 و 27.
4. بحارالانوار، ج 50، صص 311 ـ 312 ؛ اعلام الوری، ج 2، صص 140 ـ 141.
104
بیگانه ای نبود، به شما می گفتم چه وقت آزاد می شوید». سپس حضرت به آن مرد جُمَحی اشاره کرد تا بیرون رود. آن گاه فرمود: «این مرد از شما نیست؛ از او برحذر باشید. داخل جامه او نامه ای است که برای سلطان نوشته و تمام حرف های شما را درباره او گزارش داده است». یکی برخاست و یافت.(1) لباس های آن مرد را بازرسی کرد و آن نامه را که در آن از ما به بدی یاد کرده بود،
لطافت امام علیه السلام
یکی از شاگردان و دوستان امام حسن عسکری علیه السلام چند روز با ایشان روزه مستحبی گرفت و هنگام افطار حضرت افطار می کرد. وی روزی بر اثر گرسنگی و ضعف شدید، به اتاق دیگر رفت و مقداری نان خورد، سپس بی آنکه جریان را به امام علیه السلام بگوید، به حضور حضرت آمد. امام حسن عسکری علیه السلام به غلام خود فرمود: «غذایی برای وی فراهم کنید؛ زیرا روزه اش را شکسته است». آن شخص لبخند زد. امام علیه السلام نیز به او فرمود: «چرا می خندی؟ اگر می خواهی نیرو پیدا کنی، گوشت بخور؛ در نان قوّت نیست».(2) بدین سان، امام عسکری علیه السلام با دوستان خود در نهایت خوشرویی و خودمانی برخورد می کرد و با آنان مزاح می نمود، با اینکه دارای مقام بسیار ارجمند امامت بود.
توسل به امام
پدر علامه مجلسی می گوید: مدت طولانی بود به ضعف معده مبتلا بودم و چون بر دست راست می خوابیدم، درد معده آزارم می داد و ناچار به دست چپ می خوابیدم، تا اینکه حدیثی از امام عسکری علیه السلام دیدم که شخصی که مشکلی همانند من داشت، به محضر آن امام همان مشرف شد و حضرت دست های شریف خود را به پهلوی او کشید و از آن پس ناراحتی اش برطرف گردید. هنگام خواندن این حدیث، با خود گفتم: خوشا به حال آن جماعت که در خدمت امامان معصوم: بودند و هر دردی که داشتند به ایشان عرض می کردند. سپس دعا کردم که خدایا! به حق امام عسکری علیه السلام این بیماری را از من نیز دور کن. اکنون نزدیک به چهل سال است که اثری از آن بیماری در جسمم نمی بینم.(3)
______________________________
1. بحارالانوار، ج 50، صص 311 ـ 312 ؛ اعلام الوری، ج 2، صص 140 ـ 141.
2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، علمی، ج 4، ص 439 ؛ اعلام الوری، ج 2، ص 141.
3. نک: عبدالرحمان باقرزاده بابلی، توجهات خاندان عصمت به دانشمندان شیعه، قم، انتشارات مؤسسه فرهنگی سماء، 1381، چ 1، ص 147؛ شیخ عباس قمی، فوائد رضویّه، ص 441.
105
مباحث قرآنی در روایات امام عسکری علیه السلام
تفسیر بسم اللّه
امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر «بسم اللّه الرحمن الرحیم» فرمود: «اللّه هموست که هر مخلوقی در هنگام نیازها و گرفتاری ها وقتی امیدش از همه، جز او قطع می شود و رشته هر سببی جز او بریده می گردد، به وی روی می آورد. می گویی: بسم اللّه ، یعنی در همه کارهایم از خدایی کمک می گیرم که عبادت و پرستش سزاوار جز او نیست و هرگاه فریادخواهی شود، اجابت می کند».(1)
تداوم توفیق
امام حسن عسکری علیه السلام درباره آیه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» می فرماید: «یعنی آدمی می گوید: (خدایا!) آن توفیقی را که عطایمان کردی تا در ایام گذشته عمر خود طاعتت کنیم، بر ما ادامه بده تا در ایام مانده عمر خود نیز از تو پیروی کنیم. صراط مستقیم دو گونه است؛ صراط دنیا و صراط آخرت، صراط مستقیم دنیوی، راهی است که از افراط و تفریط به دور است. این راه، راه میانه است و کمترین انحرافی به سوی باطل ندارد. صراط آخرت نیز، همان راه مؤمنان به سوی بهشت است که راهی مستقیم و بدون کژی است».(2)
تفسیر حروف مقطعه
امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر حروف مقطعه قرآن و آیات نخستین سوره بقره فرمود: «چون قریش و یهود وحی بودن قرآن را منکر شدند و گفند: آن جادویی آشکار است که پیغمبر به دروغ آن را به خدا نسبت می دهد، پروردگار به آنها فرمود: الْکِتابُ؛(3) الم * ذلِکَ یعنی ای محمد! این کتابی که ما آن را بر تو فرستادیم، از تک تک همان حروف الفبای زبان خودتان است. اگر شما راستگویید، مانند آن را بیاورید و از هم فکران خود نیز یاری بخواهید، در حالی که روشن است نخواهید توانست(4)».(5)
______________________________
1. شیخ صدوق، توحید، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص 231.
2. بحارالانوار، ج 24، ص 9.
3. بقره: 2.
4. اسراء: 88.
5. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1372، چ 1، ج 1، صص 54 ـ 55.
106
مباحث عقیدتی و اخلاقی از امام عسکری علیه السلام
اختلاف مردم در امر امامت
امام حسن عسکری علیه السلام در پاسخ نامه یکی از شیعیان که از اختلاف پیروان ایشان شکوه داشت، چنین فرمود: «مردم درباره امامت من چند دسته هستند: 1. کسی که بر راه نجات و رستگاری بصیرت و بینش دارد. او به حق و حقیقت توسل کرده و شاخه های آن را گرفته و دستاویز نموده است. وی هیچ گونه شک و تردیدی در مورد من ندارد و پناهگاهی غیر از من نمی جوید. 2. گروهی که حق و حقیقت را از اهلش نگرفته اند. ایشان همانند دریانوردانی هستند که با امواج دریا، نگران و مضطرب می شوند و با آرامش دریا آرام می گیرند. 3. گروهی که شیطان بر آنان غلبه پیدا کرده است. اینان کارشان رد کردن حق طلبان است و به سبب حسادتی که در دل دارند، حق را به وسیله باطل دفع می کنند. بنابراین، کسانی را که به راست و چپ می روند رها کن؛ چرا که چوپان وقتی بخواهد گوسفندان خود را جمع کند، با کمترین تلاشی آنها را جمع می نماید. از افشای اسرار و ریاست طلبی بپرهیز که این دو، انسان را به ورطه هلاکت و نابودی می اندازند».(1)
محصول خیر و شر
امام حسن عسکری علیه السلام بیشتر روزهای زندگی خود را یا در حصر خلفای عباسی قرار داشت و یا به گونه ای تحت نظر بود که امکان برقراری ارتباط با ایشان آسان نبود. به همین دلیل، روایات اندکی از آن حضرت نقل شده است. در حدیثی از ایشان می خوانیم: «زندگی شما مدتی محدود و روزهایی معیّن است و مرگ ناگهان می رسد. هر کس خیری بکارد، با خوش حالی آن را درو می کند و هر کس شر و بدی بکارد، محصول آن ندامت و پشیمانی است. هر کشاورزی، کشت خود را درو می کند. کسی که برای روزی خود کُند کار می کند، به بهره ای نخواهد رسید و آنکه برای به دست آوردن روزی حرص و طمع می ورزد، جز آنچه بر او مقدّر شده است به دست نمی آورد. هر که به او خیری عطا شود، در واقع خدا به او عطا فرموده است و هر که از شر و بدی نگاه داشته شود، در حقیقت خدا او را حفظ کرده است».(2)
______________________________
1. بحارالانوار، ج 78، ص 371.
2. همان، ص 373.
107
دعای جامع
ابوهاشم، یکی از ارادتمندان امام حسن عسکری علیه السلام در نامه ای از آن حضرت درخواست کرد که به او دعایی بیاموزد. امام در جواب او نوشت: «خدا را با این دعا بخوان: ای شنواتر از همه شنوندگان و ای بیناتر از همه بینایان. ای آنکه بیشتر از همه مراقبی و سریع تر از همه حساب می کنی. ای مهربان تر از همه مهربانان. ای کسی که از همه قوی تر هستی. بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم درود فرست و روزی مرا فراخ گردان و بر عمر من بیفزا و به رحمت خود بر من منت بگذار. مرا از کسانی قرار ده که دین تو را یاری کند و غیر از مرا جای من قرار مده». ابوهاشم می گوید: با خود گفتم: مرا از حزب و گروه خودت قرارده. امام عسکری علیه السلام به من رو کرد و فرمود: «تو در حزب او هستی؛ زیرا به خدا ایمان داری و به رسالت رسول او اقرار داری. به اولیای او که از طرف او بر بندگان ولایت و سرپرستی دارند معرفت داری و از آنها پیروی می کنی. پس تو را مژده باد و تو با این بشارت شادمان باش».(1)
نماز و زکات
ابن بابْوَیه قمی، پدر محدّث بزرگ شیخ صدوق است که قبر وی در شهر مقدس قم قرار دارد. امام عسکری علیه السلام در نامه ای به وی چنین نوشت: «سپاس و ستایش سزاوار خدایی است که پروردگار جهانیان است. عاقبت از آن پرهیزکاران، بهشت مخصوص یکتاپرستان و دوزخ برای منکران قرار داده شده است... و معبودی جز خدا نیست که نیکوترین آفریننده است. درود به بهترین آفریده های او محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت پاک او باد. اما بعد، خدای متعالی تو را برای جلب رضایت و خشنودی خود توفیق دهد و از نسل تو فرزندان صالح و درستکار قرار دهد، تو را به پرهیزکاری و برپاداشتن نماز و پرداختن زکات سفارش می کنم؛ زیرا نماز از شخصی که زکات نپردازد پذیرفته نمی شود».(2)
پندهایی برای آسمانی شدن
امام عسکری علیه السلام رهنمودهای خود را به وسیله نامه به مناطق گوناگون می فرستاد. ایشان در نامه ای به پدر شیخ صدوق چنین می نویسد: «تو را سفارش می کنم به بخشودن خطاها، فرو
______________________________
1. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 439؛ بحارالانوار، ج 50، صص 298 و 299.
2. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 425.
108
نشاندن خشم، احسان به خویشاوندان، هم دردی کردن با برادران و تلاش کردن در برآوردن نیازها و خواسته های آنان در سختی و آسانی. نیز به بردباری در هنگام نادانی، آگاهی پیدا کردن در دین، تأمل و درنگ کردن در کارها، هم پیمان شدن با قرآن، داشتن اخلاق نیکو، فرمان دادن به کارهای نیک، بازداشتن از کارهای زشت سفارش می کنم. همچنین به خودداری از همه نارواها توصیه می کنم، که خدای تبارک و تعالی فرموده است: در بسیاری از گفت وگوی پنهانی خیر و سودی نیست، مگر کسی که به احسان کردن یا کارهای نیکو امر کند یا میان مردم اصلاح نماید(1)».(2)
ویژگی شیعه
رهرو در طی هر مسیری باید مطابق روش راهبر عمل کند، وگرنه هیچ گاه به مقصود نمی رسد. شیعیان نیز در همه رفتارهای خود امیرمؤمنان علی علیه السلام را الگوی خویش قرار می دهند تا به فضیلت های اخلاقی دست یابند. امام حسن عسکری علیه السلام درباره ویژگی های شیعه امام علی علیه السلام می فرماید: «شیعیان علی علیه السلام آنانند که باکِشان نیست که در راه خدا مرگ به سراغ آنان آید یا آنان به پیشواز مرگ روند. شیعیان علی علیه السلام کسانی هستند که برادرانشان را بر خود ترجیح می دهند، هر چند خود نیازمند باشند. نیز خداوند ایشان را در آنجا که نهی کرده، نمی بیند و در آنجا که امر کرده، همیشه حاضر می بیند. شیعیان علی علیه السلام آنانند که در گرامی داشت برادران مؤمن خویش به علی علیه السلام اقتدا می کنند».(3)
توجه به برادران دینی
امام حسن عسکری علیه السلام درباره شناخت حقوق برادران دینی و فروتنی در برابر آنان فرمود: «کسی که به حقوق برادران خود آشناتر باشد، در ادای آن حقوق بیشتر تلاش می کند و منزلتش نزد خدا بالاتر است. هر که در دنیا برای برادران خود فروتنی کند، در پیشگاه خدا از صدّیقیان و از شیعیان راستین علی بن ابی طالب علیه السلام باشد».(4)
______________________________
1. نساء: 114.
2. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 426.
3. بحارالانوار، ج 68، ص 162.
4. ابی منصور احمد بن علی طبرسی، احتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری و محمد هادی به، قم، انتشارات اسوه، چ 3، ج 2، ص 517؛ بحارالانوار، ج 75، ص 117.
109
سخن های کوتاه از امام یازدهم
هر کس پارسایی خصلت، بخشندگی سرشت و بردباری خوی او باشد، دوستانش بسیار شوند و فراوان از او ستایش گردد و با تمجید از وی، از دشمنانش انتقام گیرند.(1)
کسی که زیاد بخوابد، خواب های پریشان و آشفته می بیند.(2)
دانشمندان شیعه ما، آنان که سرپرست دوستان و اهل ولایت ما هستند، روز قیامت می آیند، در حالی که از تاج هایشان نور درخشیده می شود. بر سر هر یک از آنها تاجی گران بهاست و نور این تاج ها در همه گرداگرد عرصه قیامت به محیط سی هزار سال راه پرتو می افکند.(3)
هر کس از مردم پروا نکند (و خجالت نکشد)، از خدا هم پروا نمی کند.(4)
هر کس فردی را که استحقاق ستایش ندارد بستاید، خود را در مقام اتهام و بدگمانی قرار داده است.(5)
عطای بزرگوار و کریم، تو را نزد او محبوب می سازد و عطای پست و فرومایه، تو را نزد او پست می گرداند.(6)
هر کس بردباری نورزد، طعم آسایش دل را نچشد.(7)
قدر نعمت را نشناسد، مگر سپاسگزار و شکر نعمت نکند، مگر آنکه قدر نعمت را بشناسد.(8)
کسی که نبخشیدن (به جای خویش) را بلد نیست، گذشت به موقع را نیز نمی داند.(9)
چه بسا دگرگونی های زمانه، نوعی از تأدیب خدای عزوجل باشد.(10)
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از سوی خدا آن را در برگرفته است.(11)
نکویی صورت، زیبایی ظاهری و نکویی خِرَد، زیبایی درون است.(12)
______________________________
1. بحارالانوار، ج 78، ص 379.
2. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1379، چ 2، ج 4، ص 1925.
3. احتجاج، ج 1، ص 16.
4. بحارالانوار، ج 78، ص 377.
5. میزان الحکمه، ج 11، ص 5479.
6. بحارالانوار، ج 78، ص 378.
7. میزان الحکمه، ج 10، ص 5017.
8. همان، ج 6، ص 2819.
9. بحارالانوار، ج 78، ص 380.
10. میزان الحکمه، ج 1، ص 109.
11. همان، ج 2، ص 575 ؛ بحارالانوار، ج 78، ص 374.
12. میزان الحکمه، ج 2، ص 776.
110
نادانی، دشمن انسان است.(1)
بهتر از زندگی، آن چیزی است که هرگاه آن را از دست دهی، از زندگی بیزار شوی و بدتر از مرگ آن چیزی است که هرگاه بدان گرفتار آیی، آرزوی مرگ کنی.(2)
اگر همه دنیا را یک لقمه کنم و آن را در دهان کسی گذارم که از روی اخلاص خدا را عبادت می کند، به نظرم در حق او کوتاهی کرده ام.(3) (و همه دنیا در برابر اخلاص او ناچیز است).
دوست نادان در ستوه است.(4)
بهترین برادر تو کسی است که خطای تو را به خود نسبت دهد.(5)
______________________________
1. همان، ص 869.
2. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 4، 1416 ه.ق، ص 489.
3. بحارالانوار، ج 70، ص 245؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 1427.
4. تحف العقول، ص 489.
5. بحارالانوار، ج 74، ص 188؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 85.