22دی در آئینه تاریخ معاصر ایران/تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام(ره) - دانشکده فنی و منابع طبیعی تویسرکان
22دی در آئینه تاریخ معاصر ایران/تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام(ره)
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی و در 22 دی 1357 امام(ره) طی پیامی خطاب به مردم ایران اعلام داشتند:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران! سلام بر شهدای راه حق!
اکنون که روز پیروزی ملت شجاع نزدیک میشود، اکنون که خونهای پاک عزیزان بیگناهی که برای دفاع از حق و حقیقت به دست جلادان خونآشام شاه بر زمین ریخته شده است بارور میگردد، لازم میدانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم:
1- به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام «شورای انقلاب اسلامی» مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است؛ از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود. دولت جدید موظف به انجام مراتب زیر است:
الف- تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی.
ب- انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس مؤسسان و قانون اساسی جدید؛
ج- انتقال قدرت به منتخبین جدید.
2- دولت کنونی، که منصوب شاه مخلوع و مجلسینْ غیر قانونی میباشد، هر گز مورد قبول مردم نخواهد بود. همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همان طوری که کارمندان محترم و مبارز بعضی از وزارتخانهها و ادارات دولتی عمل کردهاند باید از اطاعت وزرای غاصب سرپیچی نموده و در صورت امکان آنان را به وزارتخانهها راه ندهند. خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیده شدن بساط نظام سلطنتی نیست، بلکه مبارزه ملت ایران تا استقرار جمهوری اسلامی که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تأمین عدالت اجتماعی باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است که آرامش به کشور عزیزمان باز{خواهد} گشت. تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی مورد تأیید و پشتیبانی مردم و با شرکت فعالانه همه ملت است که میتوان خرابیهای عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی را که رژیم فاسد شاه به وجود آورده است جبران نموده و نوسازی مملکت را به نفع طبقات زحمتکش و مستضعف آغاز نمود.
3- احتمال این هست که شاه خائن که در حال رفتن است، دست به یک جنایت بزرگتری بزند و آن یک کودتای نظامی است که کراراً تذکر دادهام که این آخرین ضربه اوست و لکن ملت دلیر میداند که در ارتش به جز تنی چند سرسپرده و خونخوار، که از قرار مذکور در پستهای مهم مستقر شدهاند و به من نیز معرفی کردهاند، جناحهای شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتی که مخالف با ملیت و مذهب آنان است بزنند. من بر حسْب وظیفه الهی و ملی خود به ارتش ایران هشدار میدهم و از صاحب منصبان و درجه داران میخواهم که در صورتی که چنین توطئهای در کار باشد شدیداً از آن جلوگیری کنند و راضی نشوند چند نفر خونخوار، ملت شریف ایران را به خاک و خون کشند. این وظیفه الهی شما ارتش محترم است که در صورت فرمانبرداری از خائنان بالفطره، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول و در جوامع بشریت محکوم و مورد نفرین نسلهای آتیه خواهید بود.
بر ملت شجاع ایران است که خود را در مقابل چنین توطئهای به هر وسیله ممکن مجهز کنند، و با اتکا به خدای تعالی از اشخاصی که به جز سودطلبی چیزی در نظر ندارند نهراسند، که مبارزات پر شور ملت ایران نشان داده است که نمیهراسند؛ و میدانند که اینان هم مثل آن خائنین که فرار را اختیار و با مال ملت در خارجْ زندگی را انتخاب کردهاند، استقامت را از دست دادهاند. ملت ایران موظف است که به درجه داران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمیتوانند اکثریت ارتش را آلوده کنند؛ حساب این چند نفر ارتشی خونخوارْ معلوم و از حساب ارتش ایران جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش؛ با رفتن شاه خائن خللی بر آن وارد نخواهد شد.
4- ملت شریف باید تا نتیجه نهایی، دست از مبارزات پر شور خود برندارند، که نمیدارند. باید به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتی که چماق به دستان و یا مفسدین به آنان حمله کردند، میتوانند دفاع از خود کنند اگر چه منتهی به قتل آنان شود. از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و نابودی مخالفین ملت شریف را خواهانم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
گفته شد که یک گروه 5 نفر از روحانیون ( آقایان مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و دکتر بهشتی ) مسوولیت داشتنند که افراد واجد شرایط را شناسایی و به حضرت امام معرفی نمایند و به مرور افراد دیگری چون آیت الله مهدوی کنی ، آیتالله طالقانی و آیتالله خامنهای به این جمع اضافه شدند .
این نخستین بار بود که به طور رسمی از سوی رهبر کبیر انقلاب، تشکیلات و برنامههای آینده حکومت اسلامی اعلام میشد. این خبر در داخل و خارج از کشور انعکاس وسیعی یافت و به مردم که پیروزی را نزدیک میدیدند، دلگرمی بیشتری بخشید و در کنار مبارزات حیاتبخش انقلاب، نشانههای یک حرکت سازنده را برای آینده انقلاب آشکار کرد.
آقای هاشمی رفسنجانی درباره تشکیل شورای انقلاب در مقدمه جلد اول صورت مذاکرات این شورا مینویسد: ... آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیمالشان انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و شهید باهنر و اینجانب را به عنوان هسته اول شورای انقلاب تعیین کرده و اجازه داده بودند افراد دیگر با اتفاقنظر این 5 نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتیالامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیرروحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.
ترتیب انتخاب اعضای دیگر و تکمیل شورا تا آنجا که حافظه یاری میکند و با استمداد از حافظه دیگران چنین بود: پیش از پیروزی انقلاب، آقایان سیدمحمود طالقانی، سیدعلی خامنهای (مقام معظم رهبری)، محمدرضا مهدوی کنی، احمد صدر حاج سیدجوادی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرلشکر ولیالله قرنی، سرتیپ علیاصغر مسعودی، به اتفاق آرا به عضویت انتخاب شدند.
پس از اعلام تشکیل شورای انقلاب از سوی امام خمینی، این شورا از اواخر پاییز سال 1357شروع به فعالیت و تشکیل جلسات نمود و تا پیروزی انقلاب عهده امور مختلف گردید که اهم آن عبارت بودند :
رهبری و تنظیم راهپیماییهای مردمی: پس از راهپیماییهای بزرگ عید فطر و سایر راهپیماییهای بزرگ ضرورت داشت تا به صورت مشخص، ستادی برای هدایت و نظم دادن به این جریانات عظیم مردمی ایجاد شود. مهمترین تجلی این برنامهریزی ستادی از سوی شورای انقلاب، در دو راهپیمایی رفراندوم مانند روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1357خود را نشان داد. این راهپیماییها بدون هیچگونه تلفات و زد و خوردی بهقدرتنمایی بزرگ ملت تبدیل شد.
انجام گفتوگو با نظامیان و سیاستگران داخلی: یکی از وظایف تاریخی شورای انقلاب، گفتوگو با سران نظامی و برخی سیاستمداران وابسته به رژیم پهلوی بود. اعضای شورا طی نوبتهای متعدد در این جلسات توانستند از تحرک آنان جلوگیری کرده و نظامیان را نیز از موضع فعال وادار به عقبنشینی کنند. علاوه بر این، در مورد مسائلی نظیر تشکیل شورای سلطنت و برخی مواضع خاص سیاسی نیز گفتوگوهای بسیار مؤثر واقع شد.
گفتوگو با دیپلماتها و برخی تحلیلگران آمریکایی: اعضای شورا در نوبتهای متعدد و با اطلاع قبلی شورا با برخی از مقامات ارشد و تحلیلگران زبده آمریکایی در ایران دیدار کردند؛ همچنین از طریق این گروه، برخی واقعیات در مورد رژیم شاه و انقلاب به اطلاع دستگاههای بوروکراتیک و رسانههای آمریکایی رسید. از جمله این ملاقاتکنندگان، جان استمپل و ریچارد کاتم، دو نویسنده و تحلیلگر برجسته آمریکایی بودند.
تجزیه و تحلیل امور داخلی و ارائه آن به نخبگان و رهبر انقلاب: شورا دائماً وضع خاص رژیم و فعالیتهای موجود له یا علیه انقلاب را مورد بررسی قرار میداد و از طریق اعضا به سایر رهبران ابلاغ میکرد. بسیاری از مسائل مهم نیز پس از تجزیه و تحلیل، از طریق تلفن یا مکاتبه بهوسیله پیکهای مطمئن برای امام خمینی در پاریس فرستاده میشد و امام پس از رویت نظرات و ملاحظه سایر امور، تصمیمات لازم و ضروری را در هر مورد اتخاذ میکرد.
تشکیل کمیته استقبال: کمیته استقبال یکی از مهمترین نهادهای انقلابی در ایران بود که اصل آن به ورود امام به کشور و استقبال از ایشان و نیز حفاظت از امام و نظم دادن به دیدارهای مردمی با ایشان بازمیگشت، اما منشا ایجاد نهادهای مهمی نظیر سپاه و کمیتهها و بسیاری از تشکلهای انقلابی در ضمن و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
تشکیل دولت موقت: یکی از اهداف تأسیس و وظایف شورای انقلاب، شناسایی و معرفی اعضای دولت موقت یا دولت انتقالی و رئیس آن دولت بود تا نظام جمهوری اسلامی بتواند بدون برخورد به موانع جدی از نظام سلطنتی عبور کند. در اعلامیه ۲۲ دی ۱۳۵۷امام خمینی (ره) برای تأسیس رسمی شورای انقلاب یکی از مهمترین وظایف شورا را ایجاد تمهیدات لازم برای تأسیس دولت انتقالی می دانند: این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد.
تشکیل هیئتهای تنظیم اعتصابات: یکی از جریانات اصلی مبارزه در ماه های پایانی حکومت پهلوی، سراسری شدن اعتصاب ها بود. این اعتصاب ها که از اواسط شهریور ۱۳۵۷ آغاز شده بود، کارخانه ها، بانک ها، دانشگاه ها، مدارس، ادارات دولتی و غیره را شامل شده و هر روز به دامنه آن افزوده می شد. از آنجایی که احتمال داشت از این رهگذر آسیبی برای مردم و انقلاب پیش آید، کمیته اعتصابات با فرمان امام خمینی (ره) و با نظارت شورای انقلاب تأسیس شد تا ضمن نظارت و کنترل اعتصاب ها، نوع اعتصاب های مفید یا زیان بخش را بررسی و مهار کند.
با پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت آقایان بازرگان، سحابی، کتیرایی، حاج سید جوادی و قرنی به دولت و ارتش منتقل شدند و به جای آنها آقایان دکتر حسن حبیبی، مهندس عزتاللهسحابی، دکتر عباس شیبانی، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده انتخاب شدند و در مرحله بعد پس از شهادت استاد مطهری، آقایان مهندس میرحسین موسوی، احمد جلالی و دکتر حبیبالله پیمان انتخاب شدند و آقای مسعودی به کار اجرایی رفت.
با ورود حضرت امام (ره) به کشور بحثهای مهمی از قبیل تشکیل دولت، تشکیل مجلس، ایجاد مجلس موسسان (خبرگان) در این شورا مطرح شد و در اولین گام، شورا مهندس بازرگان را به عنوان نخستوزیر دولت موقت پیشنهاد و امام (ره) نیز ایشان را منصوب کردند.
پس از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، شورای انقلاب و دولت موقت تحت لوای رهبری امام (ره) و مشروعیت حاصل از حمایت مردمی زمام امور را به دست گرفتند و دومین تصمیم مهم شورای انقلاب ، تصویب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم اردیبهشت 1358 بود.
دستگیری و مجازات خائنین ، مصادره اموال افراد غارتگر و سرسپرده ، انحلال سازمان ها و وزارتخانه های زاید و مضر ، پاکسازی ادارات از افراد ضد انقلاب ، اخراج مستشاران خارجی ، لغو قراردادهای امپریالیستی در زمینه های سیاسی، اقتصادی و نظامی ،ملی شدن بانکها، سامان بخشیدن به دادگاههای انقلاب، برگزاری همهپرسی در ارتباط با نظام جمهوری اسلامی، بررسی پیشنویس قانون اساسی و انتشار آن در جراید، تصویب قانون شوراهای محلی، تصویب ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آییننامه مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب مجلس شورای اسلامی را می توان از دیگر اقدامات مهم شورا نام برد .
به دنبال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358و استعفای دولت بازرگان در 14 آبان ، شورای انقلاب با صدوربیانیه مهمی یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همهپرسی درباره قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست جمهوری و... را به انجام برساند و تا آن موقع ، زمام امور کشور را برعهده خواهد گرفت .
متعاقب این بیانیه اعلام شد شورا ترکیب جدید شورا که با ادغام دولت در آن همراه بود ، بدین صورت شکل گرفت : آیتالله خامنهای (دفاع و سپاه پاسداران)، هاشمی رفسنجانی (وزارت کشور)، باهنر (آموزش و پرورش)، مهدویکنی (کمیته و دادگستری)، بهشتی (جهاد سازندگی)، بنیصدر (وزارت امور خارجه)، معینفر (نفت)، حسن حبیبی (آموزش عالی)، عزتالله سحابی (برنامه و بودجه)، میناچی (ارشاد ملی) و قدوسی (دادگاه انقلاب) .
با همهپرسی قانون اساسی در 12 آذر 1358 ، انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 1358 و افتتاح مجلس شورای اسلامی در 7 خرداد 1359 ضرورت وجودی شورای انقلاب به پایان رسید و آخرین جلسه شورا در 26 تیر 1359 برگزار شد.
شهید مظلوم دکتر بهشتی ، در 5/12/58 پیرامون ترکیب فکری شورای انقلاب چنین می گویند :
... در آبان ماه سال گذشته، امکان ملاقات با امام در فرانسه فراهم شده بود و دوستان مختلف برای دیدار با ایشان به پاریس میرفتند. یکی از مسائلی که ایشان (امام) با دوستان مطرح میکردند این بود که چه کسانی هستند که میتوانند در سازماندهی نیروهای عظیم بسیج شده مردم ایران سهیم باشند؟ نقشی داشته باشند و چه کسانی هستند که میتوانند پس از موفقیت در اداره جامعه مسئولیتی به عهده بگیرند؟ بنابراین برای ایشان دو مطلب مطرح بود: اول کسانی که بتوانند در ایران با حضور و سازماندهیشان به همگانیتر شدن و گستردهتر شدن حرکت اجتماعی شتاب دهند و دوم کسانی که پس از پیروزی بتوانند در اداره جامعه، نقشی بر عهده بگیرند. تاکید امام به این دلیل بود که آن موقع تبلیغات داخلی و خارجی رژیم اینگونه بود که اگر این رژیم برود ، در ایران خلاء بوجود میآید و آنها روی این مساله خیلی تکیه میکردند.
... بر این اساس بود که در این مذاکره روی بخش دوم تکیه کردیم و ایشان (امام) با آشنائیهای قبلی که داشتند، یک گروه پنج نفری از روحانیت را معین کردند و گفتند: این گروه پنج نفری درباره مسائل تصمیم بگیرد و به وسیله تلفن یا مسافر اطلاع بدهد و من در جریان باشم و تائید کنم.در آن موقع مجاهد بزرگ مرحوم آیتالله طالقانی زندان بودند. مجاهد عالیقدر آیتالله منتظری هم در زندان بودند. لذا در غیاب آنها پنج نفر از دوستان انتخاب شدند: مرحوم استاد مطهری، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای موسوی اردبیلی، آقای باهنر و بنده. امام گفتند شما پنج نفر درباره مسائل تبادلنظر کنید و نظر خودتان را برای من بفرستید و ضمناً از شما پنج نفر میخواهم که درباره بخش دیگر یعنی در نظر گرفتن سرپرست آینده کشور هم مطالعه کنید، افرادی که متناسب با انقلاب اسلامی هستند را معرفی کنید. به این ترتیب یک هستهای بوجود آمد بعنوان هسته روحانیت مبارز که با رهبر انقلاب ارتباط داشت و اولا میبایست برای هماهنگی نیروها تلاش کند و ثانیاً برای آینده هم کار بکند. این اولین هسته شورای انقلاب فعلی بود.
... بعد از من دوستان دیگری به پاریس رفتند در آنجا اظهارنظرهائی کرده بودند. گاهی چند نفری با امام مشورت کرده بودند و در آنجا یکی از دوستان پیشنهاد کرده بود که خوب است نام این گروه را شورای انقلاب بگذاریم و در آنجا گفته شده بود که این گروه ترکیبی از روحانیت و چند چهره از چهرههای سیاسی معروف آن موقع باشد. دوستان برگشتند و شورای انقلاب یک ترکیب جدید پیدا کرد، علاوه بر پنج نفر قبلی ،آقایان مهدویکنی و مرحوم آیتالله طالقانی و آقای خامنهای به اعضاء روحانی شورا اضافه شدند و شورا هشت نفر عضو روحانی پیدا کرد و چند نفر عضو غیرروحانی که آقایان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، مهندس کتیرائی و آقای احمد صدر حاج سید جوادی اولین چهار نفر غیرروحانی بودند که به این گروه اضافه شدند و به تدریج افراد دیگری اضافه شدند و دولت انقلاب تشکیل شد .
... در شورای انقلاب دو طرز فکر قوی وجود داشت: اول طرز فکری که در انقلاب بیش از هر چیزی روی آزادی تکیه میکرد و سایر ابعاد انقلاب برایش به فوریت مطرح نبود. دوم طرز فکر دیگری که در انقلاب بیش از هر چیزی روی اصول مکتب انقلاب و اسلام تکیه میکرد و معتقد بود که در برخورد با مسائل، باید هویت اسلامی و انقلابی حفظ شود. پافشاری روی هویت اسلامی انقلاب و پافشاری روی استقلال کامل سیاسی و اقتصادی جامعه انقلابی ما و اینکه باید برای قطع هر نوع رابطه بستگیآور اقتصادی با آمریکا و اروپا، شرق یا غرب ایستادگی کرد. این دو طرز فکر وجود داشت. به نظر ما در آغاز امر حضور این دو طرز فکر مزاحم نمیآمد، بعضی از ما در آغاز کار حضور این دو طرز فکر را برای ایفای نقشی که شوراء بر عهده گرفته بود چندان مزاحم نمییافتیم.
... قبل از پیروزی 22 بهمن قرار بر این بود که اسم هیچ یک از این افراد برده نشود و اسامی اینها پنهان بماند. برای اینکه قطعاً در معرض تهدید دشمن قرار میگرفتند و به آسانی دشمن میتوانست اینها را از صحنه مبارزات بیرون ببرد. حتی در اوایل دهه محرم که رژیم از طریق نقش روحانیتِ مبارز احساس کرده بود چند نفر از روحانیون نقش بیشتری دارند، آمدند و این چند نفر را گرفتند (من و شش نفر از دوستان را به اوین و کمیته بردند). ما مطمئن بودیم که با گرفتن ما حرکت شتاب بیشتری خواهد گرفت و لذا قاطعانه گفتیم شما خواب میبینید. حرکت مردم امروز امامتش در درون امت به صورت گسترده جا گرفته است. اگر هزاران نفر نظیر ما را بگیرید حرکت شتاب خواهد گرفت و اگر ما را نابود کنید هیچ نتیجهای نخواهید برد چون حرکت تودهای و مردمی و عمومی شده است.
... پس از پیروزی، باز اسامی یک عده تا مدتها پنهان نگه داشته شد. دلیلش هم این بود که کمیت و کیفیت مسئولیت اداره کشور پس از 22 بهمن آنقدر بالا و سنگین بود که واقعاً این افراد نمیبایست در معرض مراجعات اشخاص قرار بگیرند.پنهان نگه داشتن اسامی پس از پیروزی 22 بهمن به این جهت بود که فرصت فکر کردن، نظر مشورتی دادن، طرح تهیه کردن و افراد را شناسائی کردن را داشته باشند. بنابراین اسامی این عده تا مدتها مخفی ماند. اگر شورای انقلاب میخواست به سمت آن اتصال مستقیم با مردم جلو برود، اگر میخواست از حالت و مرحله هیئت مشاوران و مشورتی رهبری انقلاب به شورای واقعی انقلاب متکی به مردم به صورت مستقیم تبدل پیدا کند، نباید از همان آغاز اسامی آنها مخفی میماند. یک نکته دیگر هم در این اعلام نکردن اسامی وجود داشت که برخی از افراد در این شورا به خاطر تخصصشان دعوت شده بودند نه به خاطر هماهنگی فکری آنها با انقلاب .
و دکتر عباس شیبانی ( از یاران قدیمی و مبارز انقلاب اسلامی است که بعد از استقرار نظام در برخی از مناصب سیاسی و اجتماعی کشور عهدهدار مسئولیت بوده است ) در ایامی که شورای انقلاب تشکیل میشد به عنوان دبیر جلسات اعضای شورا حضور پیدا میکرد ، درخصوص عملکرد شورای انقلاب در گفتگویی با عباس سلیمی نمین در تاریخ 22/10/81 چنین می گوید :
... بعد از چند روز از ورودم به کشور که خدمت امام (ره) رفتم آقای هاشمی مرا دید و گفت: فردا به جلسه شورای انقلاب بیا! آن موقع انقلاب پیروز شده بود و چند جلسهای من در مذاکرات شورای انقلاب حاضر نبودم و بعد به آن جا رفتم، به من پیشنهاد شد مذاکرات را بنویسم، که قبول کردم بحثی هم شد که نوار بگذاریم و مذاکرات ضبط شود، اما با توجه به وضع خاص کشور که انقلاب هنوز استقرار نیافته بود گفتند که نوار خطر دارد و ممکن است زمانی به جایی برده و مطالب سری فاش شود، اما دفتر را میشود نگه داشت و بهتر حفظ میشود. به هر حال، من شروع به نوشتن کردم میخواستم همه مطالب را بنویسم، ولی خیلی هم تندنویسی بلد نبودم. به هرحال، ولی در حد توانم شروع به نوشتن مطالب شورای انقلاب کردم.
... معمولاً اگر آقای طالقانی بودند ایشان جلسه را اداره میکردند و در غیبت ایشان، "شهید بهشتی" این وظیفه را عهدهدار میشد و صورت مذاکرات به امضای ایشان میرسید. این که حالا چه کسی رئیس، نایب رئیس، دبیر و امضا کننده باشد، چندان مطرح نبود. البته جلسه "شورای انقلاب" هم خیلی به شکل جلسه اداری نبود بلکه جلسه دوستانهای بود که دور هم جمع شده بودیم و کسی قصد ریاست نداشت، ولی تذکرات مورد نیاز را شهید بهشتی میداد که این نکات در تصمیمگیری مطالب "شورای انقلاب" مؤثر بود.
... بعد از مدتی که نظمی در مملکت برقرار شد "شورای انقلاب" کمیسیونهای مختلفی تشکیل داد که لوایح مربوطه در این کمیسیونها بررسی میشد و بعد به "شورای انقلاب" میآمد. مثلاً در "کمیسیون اقتصادی" و "کمیسیون اداری" وزارتخانههای مختلف شرکت میکردند و حتی اگر لازم بود کارشناسان را هم میآوردند و در آن جا بحث میکردند. بعد که کمیسیون پیشنهاد را تصویب میکرد پیشنهاد به "شورای انقلاب" میآمد و به رای گذارده میشد و پس از تصویب "شورای انقلاب"، پیشنهاد و طرح مصوب ابلاغ میشد.
... تدوین "قانون اساسی" و طرح آن در مجلس خبرگان یا مجلس مؤسسان - که دولت دنبال آن بود و میگفت: "من دستور دارم مجلس مؤسسان تشکیل بدهم." - وقت میگرفت امام (ره) نظرشان این بود که ابتدا تکلیف "جمهوری اسلامی" روشن بشود، بعد "قانون اساسی" نوشته بشود. به این طریق امام (ره) مسئله را حل کردند و فرمودند که باید این قضیه به رفراندوم گذاشته و از مردم پرسیده شود که حکومت شاه را قبول دارند یا "جمهوری اسلامی" را؟ البته آن موقع بحث بود که "جمهوری دمکراتیک" یا "جمهوری اسلامی" یا چیز دیگری باشد که امام (ره) فرمودند که رأیگیری باید درباره "جمهوری اسلامی" بدون یک کلمه کم و زیاد باشد. به هر حال، رفراندوم که انجام شد، دیگر تعدادی "ضد انقلاب" که در گوشه و کنار مملکت بودند امید داشتند که وضع برگردد، ناامید شدند و "جمهوری اسلامی" تثبیت شد و بعد هم مجلس خبرگان "قانون اساسی" تعیین شد که اعضای آن نشستند و بحث کردند و قانون اساسی را تدوین کردند.
... تقلیل مدت نظام وظیفه به یک سال ... خدا "سرتیپ مسعودی" را رحمت کند! موقعی که این موضوع مطرح شد "سرتیپ مسعودی" بشدت مخالفت کرد. ما میگفتیم، این به نفع مردم است. آن موقع نظام وظیفه به اسم "اجباری" مطرح بود، یعنی مردم را به زور به سربازی میبردند. ما هم گفتیم مدتش را کم کنیم. تصور نمیکردیم که خیلی مشکلات ایجاد بکند. آن موقع "مرحوم مسعودی گفت که شما وضع ارتش را نمیدانید و این ایجاد مشکل میکند. اما جو عمومی شورای انقلاب این بود که به این تعداد سرباز نیاز نداریم؛ زیرا با کسی سر جنگ نداریم و چرا بیجهت این همه پول خرج بکنیم. به هر حال، "مسعودی" مخالفت کرد و به حرفش هم گوش نکردند و لایحه را تصویب کردند ولی بعد دیدند که در مرزها خیلیها از پادگانها خالی شد.
... اصولاً نظر امام (ره) این بود که شورای انقلاب کارهای کشور را انجام دهد. البته مسائل کلی با خودشان، مطرح میشد، بدین صورت که "شهید بهشتی" یا "شهید مطهری" به قم میرفتند یا تلفنی تماس برقرار میکردند. به هر حال در "قم" هم که بودند کاملاً نظارت میکردند ولی نظرشان این بود که در حد امکان روحانیت در مسائل سیاسی دخالت نکند.
... حسابی با سه امضای حضرتعالی، آیتالله طالقانی و بنیصدر افتتاح میشود که اموال و حسابهای "خاندان پهلوی" به آن حساب ریخته میشد ... این حساب در "بانک ملی" که در "خیابان شریعتی" روبه روی خیابان طالقانی است و حالا پیام انقلاب نام دارد گشوده شد. قرار بود برای این که مخارج "شورای انقلاب" و طرحهایش تأمین شود داراییهای پهلویها را به این حساب بریزند. متأسفانه "پهلویها" موقعی که از کشور رفته بودند اموالشان را به چند برابر در بانکها گرو گذارده بودند، یعنی چیزی نداشتند که گیر "شورای انقلاب" بیاید، گاهی مختصری این طرف و آن طرف مانده بود که میشد استفاده کرد و پولش را گرفت که آن هم خیلی نبود و بیشتر برای کمیته و این جور جاها که به پول احتیاج داشتند مصرف میشد. بعداً هم که کار "شورای انقلاب" تمام شد، این حساب را به کمیته امداد واگذار کردند.
... شناسایی اموال "خاندان پهلوی" ... هم "شورای انقلاب" شناسایی میکرد و هم مردم خبر میآوردند، خیلی چیزها هم شناخته نشد و آنها با وکالت اموالشان را فروختند و از کشور رفتند.
... چون بنیصدر و قطبزاده همراه امام (ره) از پاریس آمده بودند، در شورای انقلاب گفته شد که آنها عضو شورای انقلاب باشند و خیلی انتخاب آنها مطرح نبود؛ چون از اول با امام (ره) آمده بودند به عنوان عضو "شورای انقلاب" محسوب میشدند. بعداً بعضی افراد دیگری مثل مهندس موسوی، احمد جلالی و دکتر پیمان برای کاملتر شدن و حضور افراد و افکار جدید در شورای انقلاب مطرح شدند، آن دو نفر از اول بودند. البته به دلیل این که بنیصدر برای سخنرانی این طرف و آن طرف میرفت و قطبزاده هم مدتی در وزارت خارجه و صدا و سیما بود، این دو کمتر در جلسات "شورای انقلاب" حاضر میشدند.