26 مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان سرافراز، سربازان خمینی و یاوران حسینی - دانشکده فنی و منابع طبیعی تویسرکان
26 مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان سرافراز، سربازان خمینی و یاوران حسینی
روز 26 مرداد 1369، میهن اسلامی شاهد حضور کبوتران سبکبالی بود که پس از سال ها زندان در اسارتگاه، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود می گذاشتند. قاصدک آزادی در چنین روزی پیام آورِ رهایی شده و این کبوتران از بند رسته به آغوش گرم ملت خود بازگشتند. میهن اسلامی، چراغانی بود و شعف و سروری وصف ناپذیر از حضور این رسولان انقلاب و جنگ، سراسر ایران را فراگرفته بود.
«اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکةُ اَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1]
اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود.
امام خمینی (ره)
ما را چه رسد که با این قلم های شکسته و بیان های نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند، مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم؟ زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه ی عزیزانی است که برای اعتلای کلمه ی حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند.[2]
بار الها، اسرای ما اسیر جانی ترین دژخیم زمان می باشند. مقاومت آنها دنیا را شگفت زده کرده است. هر چه زودتر آنها را برای خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما و به خاندان محترم همه صبر، اجر، سلامت و مغفرت عنایت فرما.[3]
امام خمینی (قدس سره)
روز 26 مرداد 1369، میهن اسلامی شاهد حضور کبوتران سبکبالی بود که پس از سال ها زندان در اسارتگاه، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود می گذاشتند. قاصدک آزادی در چنین روزی پیام آورِ رهایی شده و این کبوتران از بند رسته به آغوش گرم ملت خود بازگشتند. میهن اسلامی، چراغانی بود و شعف و سروری وصف ناپذیر از حضور این رسولان انقلاب و جنگ، سراسر ایران را فراگرفته بود.
اولین عکس العمل آزادگان از دیدن وطن، بوسه زدن بر خاک آن بود، سرزمینی که قدم به قدم آن با خون بهترین فرزندان این ملت و اسوه جوانان کشورتطهیر شده بود. حرکت بعدی، زیارت مرقد پیر و مرادشان خمینی کبیر(قدس سره) و بیعت با جانشین خلف او مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنه ای بود و این همه نشان از علاقه وافر و پایبندی آنان به اسلام، انقلاب و میهن عزیزشان بود.
آنها توانستند در سال های زجر و شکنجه، درد و بیماری جسمی، روح و روان خود را، توفنده و مقاوم حفظ کنند و تقوا و مردانگی خود را مضاعف نمایند تا در بازگشت به میهن در صحنه های مختلف اجتماعی، سرمشق و نمونه ای باشند برای همگان تا در دوران سازندگی، ملت ما پر صلابت تر، مقاومتر، با دشمنان خود رو به رو شود و مشکلات و مصائب را با صبر و بردباری به منظور پیشرفت، ترقی و عظمت ایران اسلامی تحمل نماید.
مقام معظم رهبری درباره آزادگان می فرمایند:[4]
یکی از چیزهایی که شما را، دل هایتان را زنده نگه می داشت، پرامید نگه می داشت، یاد آن چهره و روحیه ی پر صلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت می شود فهمید.
مسأله اسارت طولانی این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزاد مردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند....شما در دوران اسارت، شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابر دشمن شدید.
تشکیل ستاد رسیدگی به امور آزادگان[5]
ستاد رسیدگی به امور آزادگان در 22 مرداد 1369، بر اساس قانون حمایت از آزادگان مصوب 13/9/1368 مجلس تشکیل شد، و در نخستین گام با تبادل انبوه اسرا مواجه گردید و بر اساس همان قانون و با مساعدت و همراهی دیگر دستگاه ها، مسئولیت این کار عظیم را به دوش گرفت و تبادل بیش از 40000 آزاده و به همین تعداد اسیر عراقی را انجام داد. این ستاد با الهام از رهنمودهای مقام معظم رهبری بیش از 270 واحد ستادی در سراسر کشور تشیکل داد و ارائه خدمات به آزادگان سرافراز را در زمینه های گوناگون آغاز نمود و در زمینه اشتغال توانست نزدک به 96% ( بیش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاههای دولتی وغیر دولتی مشغول به کار کند. در زمینه تحصیل تا سال 1375، بیش از 5300 نفر از آزادگان موفق به راهیابی و تحصیل در مؤسسات عالی کشور شدند که از این عده 365 نفر در رشته پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی و 406 نفر دررشته های مهندسی و سایر رشته ها پذیرفته شده اند.
سخنان امام خمینی(ره) درباره آزادگان
بسم الله الرحمن الرحیم ما را چه رسد که با این قلم های شکسته و بیان های نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم؟ زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایۀ عزیزانی است که برای اعلام کلمۀ حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی جان بازی نموده اند.. پدران و مادران و همسران و خویشاوندان شهداء، اسرا، مفقودین و معلولین ما توجه داشته باشند که هیچ چیزی از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند کم نشده است. فرزندان شما در کنار پیامبر اکرم و ائمّه اطهارند پیروزی و شکست برای آنها فرقی ندارد بارالها، اسرای ما اسیر جانی ترین دژخیم زمان می باشند مقاومت آنها دنیا را شگفت زده کرده است هر چه زودتر آنها را برای خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنایت فرما.. در اقدام شریف مادران بزرگواری که در دامن های مطهّر خود چنین فرزندانی را تربیت کرده اند چه می توان نثار کرد؟ و برای اسیرانی که در زندان های مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشریت فریاد می کشند چگونه می توان تعظیم نمود؟. اسرا در چنگال دژخیمان خود سرود آزادی اند و احرار جهان آنان را زمزمه می کنند. مفقودین عزیز محور دریای بیکران خداوندی اند و فقرای ذاتی و دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند.. شما ما را با فداکاری ها و خدمتتان خجل کرده اید شما حجّت را بر ما تمام کرده اید. شما با کارهای خودتان سبب مباهات و افتخار پیامبر اکرم (ص) شده اید شما امام زمان (عج) را رو سفید کرده اید.. شما در پیشگاه خداوند متعال مقامی دارید که ما باید به شما غبطه ببریم.. شما موجب عزّت اسلام و مسلمین و مردم ایران در دنیا گشته اید. شما تاریخ را با عظمت و معنویت خود زرّین و افتخار آمیز کرده اید. شما را ملائکه الله فراموش نخواهد کرد.. سلام بر معلولین و مفقودین و اسرای عزیزی که افتخار اسلام و میهن اسلامی خویش می باشند و رحمت خداوند بر این دامن های پاکی که پروارانند این جوانان شیردل می باشند.. فرق است میان آنان که با اسرای جنگی خویش که در حال جنگ با آنان به اسیری درآمده اند چون برادران خویش رفتار می کنند با آنانی که با اسرایی که از ایران گرفته اند و اکثر آنان مردم عرب روستاها یا شهر بوده و در جنگ دخالت نداشته اند آنچنان دژخیمانه رفتار می کنند.. خدایا، اسرا، این شیرمردان در بند را با سلامت و پیروزی به اوطان خود باز گردان و ما را خدمت گذار این ملّت و ملّت را قدرشناس زحمات شهیدانمان گردان.. خداوند ان شاءالله این اسرای ما را، این کسانی که محبوب ما هستند، محبوب ملّت ما هستند این معلولین را، این اسرا را، این تمام کسانی که در آنجا در بند هستند همۀ اینها را خداوند ان شاءالله آزاد کند و ما را هم به وظیفۀ خودمان آشنا کند.[6]
سخنرانی حاج آقا ابو ترابی به مناسبت رحلت امام در اسارت
«بسم ا... الرحمن الرحیم» انا لله و انا الیه راجعون " افائن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم" بزرگترین مصیبت جانکاه و فاجعه ی جانگداز – بعد از رحلت رسول خدا و ائمه معصومین – که بر بشریت گذشت گذشت، به پیشگاه اقدس آقا امام زمان و حضرت صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا مادر بزرگوارشان و یاران وفادارشان، از هموطنان متعهد و جان بر کف و فداکار و مخلص، از امت حزب الله و مسلمین و مستضعفین، و شما فرزندان برومند ایثارگرشان تسلیت عرض میکنم. انا لله و انا الیه راجعون. در پیشگاه اقدس پروردگار عالم چه می توان گفت، که حکمت بالغه الهیه بر این تعلق گرفته که انبیاء و اولیاء رهبری فرموده وارائه طریق می دهند، و در نهایت، پس از راهنمایی، این راهی است که پیروانشان به پای خود باید بپیمایند و خدای را شاکریم که اگر دیدگان گنهکارمان به جمال انبیاء و معصومین روشن نگشت، چند صباحی و چند سالی افتخار درک این بزرگ بنده ی صالح خدا ما را نصیب گشت: از این نعمت بالاتر اینکه به راستی، شما امت به پا خاسته روی همه انبیاء را سفید نمودید و در عالیترین سطح از بندگی و پیروی قرار گرفتید، و ضمن آنکه فخر انبیاء گشتید به این بزرگ بنده ی صالح خدا را در نزد خدا و انبیاء آبرو بخشیدید. هیچ گاه این افتخار را فراموش نکنید که می فرمود: شما خدایی شده اید. می فرمود: من به وجود شما فخر می کنم و با وجود شما هیچ نگرانی از آینده ی خود و این انقلاب ندارم. خدا را بر این نعمت شاکریم که چه عمر پر عزت و خیر و برکتی به ایشان مرحمت فرمود. به یقین پاکی و صداقت و اخلاص شما مؤثر بوده، وگر نه آن بنده ی مخلص پاک و صالح خدا از دیر زمان مشتاق شهادت و لقای پروردگار بودند و کمترین پروا و باکی از مرگ، در زندگی پرافتخار درخواست می کردند. آنها برای ورود به جماران و دیدار آن چهره ی ملکوتی و آرامبخش، سرودها آماده کرده بودند. ناگهان توفان غیر منتظره ی خرداد ماه، بنیاد همه ی آرزوهای چندین ساله ی اسرا را از جا کند و آنها را در بهت و اندوه فرو برد. با شنیدن خبر بیماری امام خمینی، آن همه تحرک و شادابی فروکش کرد. هر کس بر سر سجاده های خود، به دعا نشست. عده ای برای سلامت آن مرد الهی صلوات نذر کردند. عده ای از فردای شنیدن خبر بیماری امام، روزه گرفتند.
در اردوگاه شماره ی 5 تکریت که رهبر اسیران ایرانی در آنجا بود، اسرا به آسایشگاهها پناه بردند. برخی در گوشه ای نشسته، سر در گریبان اشک می ریختند. اعلام شد که همه دعای توسل بخوانند. چه دعای توسلی خوانده شد! دعا که تمام شد تمام چهره ها از اشک خیس شده بود. از صبح تا عصر، همه نگران و منتظر بودند. عصر روز دوشنبه، 15 خرداد 68 اسیران ایرانی پس از گذشت ساعتها، تازه خبر کوبنده ای را دریافت کردند که ملت ایران در اوج عزاداری بود. همه به داخل آسایشگاه 2 ریختند. تا به حاج آقا ابوترابی تسلیت بگویند؛ اما او همچون صخره ای بر زمین افتاده بود و با صدای بلند ناله می کرد و اشک می ریخت. تنها صدای گریه به گوش می رسید. سربازان عراقی هم ناراحت بودند و با چشمهای فرو افتاده اظهار همدردی می کردند. حدود یک ساعت به این وضع گذشت؛ وضعیتی کوبنده و مرگبار و سرگردان کننده. پس از آن رهبر اسرا آرام و با وقار سر از سجده برداشت. اشکهای فراگرفته بر پهنه ی صورت خود را پاک کرد. در کنار دیوار ایستاد و همه را به سکوت فراخواند و سخنان خود را ایراد کرد.
روز فراموش نشدنی
26 مردادماه سال 1369 بود که آزادگان سرافراز ایران پس از تحمل سال ها اسارت در اردوگاه های عراق پای به میهن اسلامی گذاشتند و به آغوش خانواده های خود بازگشتند.
آزادگانی که با ایمان راسخ خود در برابر تمام فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و از شکنجه های مزدوران بعث هیچ هراسی به خود راه ندادند.
و امروز نیز بعد از سال ها همچنان یادآور بازگشت غرورآفرین مردان و زنان آزاده ای است که پس از تحمل سال ها شکنجه و دوری از عزیزان خود به وطن بازگشتند.
آن ها که در سال های درد و فراق، دور از دیار به سر می بردند، کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین به همراه دارند که هر کدام از آن ها، درس بزرگی از استقامت و آزادگی است.
آزادگان در کلام رهبر
مقام معظم رهبری نیز در مورد آزادگان می فرمایند:" شما ذخیره بزرگ الهی و یک ثروت عظیم انسانی هستید که در دست دشمن غصب شده بودید. خدای متعال شما را به ملّت و به این کشور اسلامی برگرداند".
صبح امروز جمعی از اصحاب رسانه خراسان جنوبی به همراه مدیر بنیاد شهد و امور ایثارگران بیرجند در سالروز ورود آزادگان به میهن به دیدار تعدادی از آزادگان سرافراز دوران دفاع مقدس رفتند.
درنگی با خاطرات
حسین علیپور در این دیدار گفت: آزادگان دوران دفاع مقدس بعد از اینکه 77 ماه و 28 روز به دست عراقی ها اسیر بودند توانستند آسمان را ببینند.
وی با بیان اینکه صبر خانواده آزادگان مثال زدنی بود، افزود: بنده کلاس دوم راهنمایی بودم که اسیر شدم و بعد از 78 ماه اسارت به یاری خدا به میهن اسلامی بازگشتم.
این آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس با بیان اینکه مخالفت کردن با سربازان عراقی با شکنجه همراه بود، تصریح کرد: در اردوگاه تمامی افراد مورد شکنجه قرار می گرفتند و سربازان تا جایی که می توانستند ضربه شلاق به ایرانی ها می زدند.
علیپور با بیان اینکه در عملیات خیبر وظیفه امدادگر را داشتم، افزود: عراقی ها در شکنجه ها دست های ما را در حمام می بستند و آنقدر آب سرد را باز می گذاشتند تا بیهوش می شدیم و تا جایی که می توانستند شکنجه می کردند.
وی با بیان اینکه اسارت بنده هفت سال طول کشید، ادامه داد: هنگام آمدن به تهران ابتدا مادربزرگم من را نشناخت اما دایی بنده من را شناخت و یک شب به یادماندنی بود.
علیپور اظهار داشت: با ورود به بیرجند پدرم بسیار شکسته شده بود که دوری از خانواده را می توانستم در صورت پدرم ببینم.
رنج در دوران اسارت
غلامرضا رخشانی نیز دیگر آزاده سرافراز بیرجندی گفت: بنده در سال 62 و در عملیات خیبر توسط رژیم بعث عراق اسیر شدم و بعد از سال ها که در اسارت بودم به وطن بازگشتم و مورد استقبال بی نظیر هموطنان قرار گرفتیم.
این آزاده با بیان اینکه آزادگان رنج ها و سختی های بسیاری در دوران اسارت کشیدند، گفت: آزادگان با عزت رفتند، با عزت زندگی کردند و با عزت برگشتند.
وی با بیان اینکه خاطرات آزادگان باید از طریق رسانه ها نیز بازگو شود، افزود: از ظرفیت و خاطرات آزادگان باید استفاده شود و این خاطرات باید برای تمامی نسل ها بازگو شود.
رخشانی با بیان اینکه رزمندگان در دوران دفاع مقدس از ایمان بالایی برخوردار بودند، تصریح کرد: ایمان در آن موقع بین رزمندگان وجود داشت اما امروزه تنها ضعف ما این است که جوانان نسبت به چیزی که می بینند ایمانشان ضعیف است.
این آزاده با بیان اینکه بنده 26 سال است که آزاد شده ام، ادامه داد: یکی از افتخارات ما این بود که عراقی ها از غیرت ایرانی ها می ترسیدند و جرات نزدیک شدن به ناموس ما را نداشتند.
همچنین محمد نخعی دیگر آزاده بیرجندی افزود: بنده در 28 آبان ماه 62 در عملیات والفجر چهار مجروح شدم و بعد از 72 ساعت به دست رژیم بعث عراق اسیر شدم و من را به اردوگاه الانبار انتقال دادند.
وی یادآور شد: لحظه به لحظه دوران اسارت دارای خاطرات تلخ و شیرین است که باید برای نسل های آینده بازگو شود.
این آزاده بیرجندی تصریح کرد: نیاز است به خاطرات شهیدان، جانبازان، ایثارگران و آزادگان پرداخته شود تا همه بدانند این عزیزان چه رنج ها و چه سختی هایی کشیده اند.
نخعی عنوان کرد: هیچ رزمنده ای در آن روز برای پول و مقام به جبهه نرفته بود بلکه هدف از رفتن به جبهه دفاع کردن از انقلاب و ناموس بود.
وی گفت: دشمنان جنگ خود را در شبکه های مخرب فضای مجازی ادامه می دهند و روی تک تک کلمات از نظر روحی و روانی کار می کنند.
رسالت ما و دیگران
خاطرات آزادگان باید بازگو شود و به نسل آینده منتقل شود چرا که این خاطرات بسیار ارزشمند است.
آزادگان با بازگشت خود به میهن اسوه شدند. آزادگان ما با عزت دوران اسارت را طی کردند که این موضوع بسیار ارزشمند است.
اگر تلاش و ایستادگی آزادگان نبود به طور قطع شرایط کنونی کشور مانند کشورهای همسایه می شد و باید با دشمن در خاک خود می جنگیدیم. آرامشی که در حال حاضر در کشور وجود دارد به برکت خون شهدا و ایستادگی رزمندگان و صبر خانواده های آن ها است.
پی نوشت ها
[3] مجله آزادگان، شماره 22، مرداد 76، ص6.
[6] مجله آزادگان ص 6 ـ ویژه نامه هفتمین سالگرد ورود آزادگان به میهن اسلامی مرداد 1376