خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ سوم خرداد سالروز حماسه فتح خرمشهر - دانشکده فنی و منابع طبیعی تویسرکان
خرمشهر را خدا آزاد کرد
امام خمینی(ره)
عنوان : خرمشهر شهری که از خون خرم گردید
خرمشهر شهری است به وسعت تمام ایران و برابر تمامی ارزشهایی که شهیدان برای پایداری آن خون پاک خویش را نثار کردند. در روز آزادی خرمشهر، بهروز مرادی شهید سرافراز این شهر بر روی تابلوی ورودی آن چنین نوشت: به خرمشهر خوش آمدید جمعیت 36 میلیون نفر، یعنی خر مشهر تمام ایران است و کربلای خونرنگ این مرز و بوم میباشد و در آغوش خود پنجاه هزار نخل سرجدا دارد که هر کدام نشانه رحمتی هستند بر این دیار.
در این شهر خونین، در هر کوی و برزن آن، آلالهای سرخ پرپر گردیده است تا شهر برای بار دیگر رنگ سبز خرّمی به خود گیرد، نماد ایثار و مقاومت را میتوان در این ناحیه نظارهگر بود، نخلهای آن مأذنههای بلند تاریخ استواری، پایداری و شجاعت این سرزمیناند که اگر به سخن درآیند از فداکاری دلیر مردانی به خون خفته حکایت میکنند و آن روزهای پرالتهاب را ترسیم خواهند نمود، این درختان از ایامی حکایت میکنند که در هر قدم و هر لحظهای پیکر شهیدی بر زمین آرام گرفت و روح پاکش به سوی عرش و ملکوت پرواز کرد، نخلهای بی سر خرمش هر زبان گویای مظلومیت و غربت بسیجیان این شهرند که در همیشه تاریخ در گوش ما زمزمه خواهند کرد:
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
خرمشهر همان شهر عشقی است که بسیاری از سالکان حماسه آفرین با قطرات خون خویش آن را پیمودند و یک شبه راه صدساله را در نوردیدند:
این طایفه از تبار عشقند همه
جان سوخته از شرار عشقند همه
دیباچه عمرشان به خون رنگین است
زنهار که پاسدار عشقند همه
خرمشهر قبل از جنگ تحمیلی در ردیف یکی از مناطق ممتاز ایران و حتی خاورمیانه به شمار میرفت این دیار برکرانه اروند رود و همسایه دیوار به دیوار آبادان از تمامی امکانات مناسب برای یک زندگی پویای شهری استفاده میکرد، راه آهن پرتحرّک و فعّال که مبدأ راه آهن جن وب بود، فرودگاه بزرگ و بینالمللی که روزانه متجاوز از شصت پرواز در آن انجام میگرفت. بندری فعّال و استراتژیک که سرآمد بنادر ایران و حتی منطقه آسیای جنوب غربی بود، صاحبان کشتیها علاقه داشتند برای باربری و توقّف در اسکلههای رودخانه این شهر لحظاتی در این سامان بیاسایند. بندری که شاهرگ حیاتی ورود و خروج و چرخه اقتصاد ایران بود. شهری با مساجد با صلابت، حسینیههای متعدّد، مردمانی مشتاق به خاندان طهارت به نحوی که خرمشهر را به نجف ثانی مبدّل کرده بود، شهری با بهترین آب آشامیدنی که کشاورزی نیز در آن رونق فزاین دهای داشت. این بندر سوق الجیشی دوبار توسط استعمارگران به اشغال در آمد، یکی توسط دولت عثمانی در سال 1262 ه.ش (1883 میلادی) و دیگر در سال 1235 ه.ش (1856 م) که متجاوزان انگلیسی آن را متصرف گردیدند.(1)
مردمی صمیمی و متدین در این شهر روزگار میگذرانیدند تا آن که رژیم بعثی حاکم بر عراق آسایش آنان را با تحریک استعمار جهانی و براساس محاسبهای غلط، برهم ریخت. توفان تهاجم
ماهها پیش از یورش و تهاجم سبعانه رژیم استبدادی حاکم بر عراق، خرمشهر دستخوش بحرانهای سیاسی و امنیتی بود، قوای مهاجم از مدّتها قبل نیروهای خود را برای فتح این شهر ساماندهی نموده و با توزیع سلاح و مهمات و تشدید تبلیغات سیاسی و روانی زمینه را برای به رهبرداری از نیروهای موسوم به خلق عرب آماده کرده بودند. درگیریهای مرزی که در گذشته کم و بیش رخ میداد در نیمه اول سال 1359 ه.ش شکل شدیدی به خود گرفت و در حجم و فواصل آن تغییرات محسوسی بوجود آمد و همین امر سبب اعزام بخشی از نیروهای سپاه به مرز خرّمشهر گر دید.
در پی طراحی تهاجم نظامی عراق به سرزمین ایران، لشکر تقویت شده 3 زرهی عراق پس از آن که تیپ 33 نیروی مخصوص نیز تحت امر آن قرار گرفت در تاریخ 31 شهریور 1359 به دنبال ده روز درگیری در مرز خرمشهر و هم زمان با حمله سراسری، یورش خود به این شهر را آغاز کرد. مأمو ریت تصرّف و پاکسازی خرمشهر را به گردانهای هشتم و نهم از تیپ مذکور واگذار کرده بودند، این نیروها بر مبنای القاءات فرماندهی سپاه سوم مدافعان شهر را اندک و فاقد روحیه پنداشتند و تصوّر میکردند که مأموریت استیلا بر این شهر را حداکثر طی چند ساعت و با موفقیت به پایان خواهند رساند. امّا مقاومت جانانه و دلیرانه رزمندگان اسلام که خود حماسهای بینظیر در تاریخ سالهای دفاع مقدّس به شمار میآید. ضمن کند کردن سرعت پیشروی دشمن و نیز وارد آوردن ضایعات و خسارات قابل توجّه، هشداری بود به فرماندهان ارتش بعث عراق که ورو د به خانه شیران چندان هم که گمان میکردند سهل و ساده نبود. دشمن بعثی که در ابتدا تصرّف این شهر را بسیار ساده و در دسترس پنداشته بود و بر همین اساس تنها دو گردان مخصوص را جهت اجرای مأموریت مزبور اختصاص داده بود، عملاً ناگزیر گردید به منظور مقابله با مدافع ین سلحشور و مظلوم خرّمشهر بیش از دو لشکر را بکار گیرد. بدین ترتیب رزمندگان اسلام طی 34 روز جنگ تمام عیار با دشمن تا بُن دندان مسلح تا آخرین لحظات با مقاومت و جانفشانی خود، حدیثی حماسی و انقلابی و در عین حال غمانگیز و مظلومانهای را رقم زدند و تاریخی پرا فتخار و درخشان از خویشتن برجای نهادند. آری پس از سی و چهار روز نبرد تن به تن، خانه به خانه اقلّیتی مظلوم و شجاع با اکثریتی متوحش و متجاوز، سرانجام خونین شهر در سوم آبان 1359 به اشغال ناجوانمردانه ارتش بعث عراق درآمد و در شامگاه سوم آبان به مدافعین دستور عقب نشینی داده شد و از اوایل بامداد روز بعد، آخرین مدافعین با عبور از کارون به سوی بخش جنوبی خرمشهر عقب نشست.
هجوم غافل گیرانه دشمن و این که شهروندان خرمشهری تاکنون جنگی تمام عیار آن هم با سلاحهای مدرن روز ندیده بودند به مردم امان آن را نداد که حتی لباسهای خود را به همراه ببرند و اصولاً حوادث به شکلی بود که به کسی اجازه نمیداد در فکر اموال و حتّی حفظ جانش با شد، روزهای آغازین تهاجم، این شهر را به فضایی آغشته به آتش و خون مبدّل ساخت. خمپارهها و خمسه خمسههای دشمن رعب و هراس ایجاد مینمود، حتی بیمارستانها از جنایات بعثیها مصون نبود، بدین گونه خرمشهر خونین شهر شد. مدافعان شهر با سازماندهی نیروهای مردمی به دف اع پرداختند، خیانت و نفاق داخلی نیز به آشفتگی اوضاع دامن میزد و وقعی به درخواستهای فرمانده شجاع و دلیر سپاه خرمشهر شهید محمد جهان آراء نمیگذاشت.
فرمانده سپاه وقت خوزستان - علی شمخانی - با توجّه به این که اقدامات مکرّر سپاه منطقه برای تهیّه امکانات، تجهیزات و نیروی لازم، برای نجات خرمشهر نتیجهای نداد و از جانب مسؤولین همکاری لازم به عمل نیامده بود و علاوه بر خرمشهر، آبادان نیز در معرض سقوط قرار داشت، در روز سوّم آبان 1359 طی نامهای به دست اندکاران اجرایی چنین نوشت: و انزلنا الحدید فیه بأس شدید، مسؤولین، مسلمین به داد ما برسید، چه بگویم که شما را به تحرّک وادارم، این را بگویم که از 150 پاسدار خرمشهر تنها سینفر باقی مانده است و ما میتوانیم خون ین شهر را با سیخمپاره برای مدّتی نگه داریم و امروز سی تفنگ نداریم و در حالی که این سازمان رسمی شناخته شده کشور از نظر سلاح در مضیقه نگاه داشته شده است برخی جریانهای ضد انقلاب و منافق با امکانات فراوان بر علیه ما بسیج گردیدهاند. اسرای پاسدار یا از پشت ت یرباران شدهاند یا زیر تانکها له گردیدهاند. پناهندگان عراقی همواره ترس نیروهای دشمن را از پاسداران انقلاب به عنوان یک معجزه الهی مطرح میکنند. سلاح را به دست صالحین بدهید، تا بحال دشمن حسرت گرفتن یک اسلحه کمری را از پاسداران به دل داشته و خواهد داشت، م ا شهدای زنده فراوان داریم، ما برپا دارندگان کربلای سی روزه خونین شهریم، ما بهشت را زیر سایه شمشیرها مشاهده میکنیم، شهدای 25 روزه ما هنوز دفن نشدهاند.(2)
محسن رضایی - فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - نیز خاطرنشان نموده است. نیروهای سپاه و داوطلب مردمی با کمک عدّهای از برادران ارتشی با توجّه به محدودیتهای بنی صدر در خرمشهر مقاومت مینمودند. دشمن فکر نمیکرد وقتی خرمشهر در محاصره است نیرویی بتوا ند با تنها پل آن که زیر بمباران شدید است این کار را صورت دهد اگرچه همه میدانستند با آن حجم تهاجم خرمشهر در حال سقوط است ولی مقاومت نیروهای حزب اللهی همچنان ادامه داشت و همین مقاومت جدّی مانع از پیشروی دشمن گردید و موجب شد متجاوزان نتوانند به سرعت آبادان و اهواز را تسخیر کنند، نظر سپاه این بود که نباید شهرها را از دست داد و این که بنی صدر میگفت: زمین بدهیم و زمان بگیریم مورد قبول نبود زیرا مقاومت در شهرها تأثیر جدّی در سست نمودن تصمیم دشمن و خنثی کردن نقشههای آنان داشت و این موضوع به اثبات رسید و تحلی ل گران اعلام نمودند با وجود حملههای شدید متجاوزین، به اهداف خود نرسیدهاند زیرا خرمشهری که در 12 کیلومتری مرز است به سهولت تصرّف نشد و با این وصف چطور بعثیها میخواهند نواحی مرکزی ایران را به تصرّف درآورند همین که سپاهیان صدامی، مدّت 35 روز پشت دروازه های خرمشهر توقف کردند، دشمن حساب کار خود را کرد، آنها فکر نکرده بودند که مردم میتوانند در مدّت کوتاهی سازماندهی شوند و آن چنان پایداری و رشادت نشان دهند.(3)
آری خرمشهر، حکایت مقاومت روزهای نخست جنگ تحمیلی و سرگذشت سلحشورانی است که با دست خالی، متجاوز مسلح را در بیش از یک ماه نبرد به روز سیاه نشاندند و جسم خود را سنگر کردند تا از کیان اسلامی و سرزمین ایران دفاع کنند. ارتش بعثی در فکر تصرّف سریع این شهر و از آنجا محاصره و تسخیر آبادان بود، همچنین رؤیایی هجوم همه جانبه به دشتهای خوزستان و سیطره بر اهواز را در ذهن مخدوش خویش میپرورانید امّا هیچ وقت فکر نمیکرد در خرمشهر تلفات سنگینی را متحمل شود و چون موفق نشدند از طریق جاده شلمچه و صد دستگاه و انبارهای عموم ی، بندر شهر را تصرّف کنند ناگزیر گردیدند شهر را دور بزنند که در آنجا هم مردم چون سدی استوار در برابر دشمن قرار گرفتند. با کدام معیار میتوان جنگ نابرابر تفنگ را با سلاحهای سنگین و پیشرفته و ارتشی کار آزموده و تعلیم دیده به قیاس نشست و اگر نبود خیانت کسا نی که دل در تعلّقات دنیا داشتند و مشغول هوای نفس بودند دشمن کینه توز برای همیشه نابود ومأیوس میگردید. وقتی بخشی از خرمشهر اشغال گشت دلاوران، سنگرهای مقاومت را به آن سوی کارون و اروند بردند و به انتظار روزهای فتح و ظفر نشستند البته آنان از خیانت منافقین و لیبرالها که به ظاهر برای دفاع از انقلاب آمده بودند و در باطن میخواستند مقاومت نیروهای ارزشی را مخدوش سازند، رنج فراوان میبردند. طلوع صبح صادق
خرمشهر قهرمان پس از 35 روز مقاومت قهرمانانه، به دست دژخیمان بعثی اشغال شده است، 575 روز از تسخیر دیار لالههای خونین میگذرد، در و دیوار شهر به خون پاک جوانان غیور آغشته گردیده است عطر دلانگیز گلهای بهاری طراوتی خاص را ترسیم نموده است. از زمان تجا وز و سرانجام زمین گیر شدن دشمن در مناطق اشغالی تا آغاز تهاجم گسترده رزمندگان اسلام که به آزادسازی مناطق اشغالی منتهی گردید، یک سال و نیم طول کشید. طی این مدت اساساً تداوم حضور نیروهای اشغالگر در نواحی جنوب غربی و غرب ایران بر این فرض قرار داشت که نیروهای مسلّح ایران فاقد قابلیت و توانایی لازم برای انهدام و بیرون راندن آنها از مناطق متصرفه میباشد. ضمن این که طی این مدّت تحرّک چشمگیری که منجر به آزادسازی این مناطق بشود صورت نگرفت و همین امر در شگلگیری ذهنیت دشمن مؤثر بود، همچنین امیدواری دشمن به تحولاتی که در جبهه داخلی تحت عنوان تلاشهای جبهه متحد ضد انقلاب به رهبری بنیصدر صورت میگرفت منجر به این تلقی گردیده بود که تأثیرات ناشی از بیثباتی داخلی به هیچ وجه امکان سازماندهی مناسب نظامی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم نخواهد آورد بنابراین تحولاتی که منجر به آزادسازی مناطق اشغالی شد از یک سو باورها و امیدهای دشمن را که با تکیه بر آنها بر تداوم حضور در نقاط متصرفه اصرار داشت درهم ریخت. از سوی دیگر اوضاعی را پدید آورد که دشمن میبایست در مورد استمرار حضور خود در نواحی اشغالی و یا عقب نشینی از این مواضع تصمیم مقتضی اتخاذ میکرد شرایطی چون نقش بارز و برجسته فرماندهی کلّ قوا، تغییر اوضاع داخلی، تحول روحی و معنوی مردم، گسترش سازمان رزم سپاه، همکاری و هماهنگی نیروهای ارتشی و سپاهی، خلاقیت و ابتکار در صحنههای نبرد که با اخلاص و فداکاری رزمندگان توأم گردید و نیز عدم درک دشمن از وضع جدید، اوضاع حاکم بر جبهههای نبرد را دگرگون ساخت و ایران با بیرون راندن دشمن از مناطق اشغالی توان سیاسی نظامی خود را به نمایش گذاشت. در ساعت 30 دقیقه بامداد دوم فروردین 1360 عملیات فتح المبین با رمز مبارک یا زهرا(سلام اللّه علیه ا) آغاز گردید و در مدت ده روز طی چهار مرحله در غرب دزفول، شوش و نیز منطقه غربی رودخانه کرخه انجام پذیرفت که طی آن 2500 کیلومتر مربع از خاک ایران اسلامی شامل دهها بخش و روستا و جاده مهم دزفول - دهلران آزاد گردید. و شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش و برخی مراکز مهم از تیررس آتش توپخانه دشمن خارج گشت. دشمن پس از این عملیات بلافاصله تخریب مناطق مسکونی خرمشهر را بطور جدّی آغاز کرد و به گونهای که صدای انفجارهای مهیب بطور مکرّر از شرق رودخانه کارون شنیده میشد. احداث استحکامات در داخل شهر و نحوه تخریب و مین گذاری آن، به منظور ممانعت از ورود نیروهای اسلام به داخل شهر از ناحیه شمال و شرق به طور جدّی دنبال شد و در واقع اشغالگران میخواستند این شهر را به دژی مستحکم و غیر قابل نفوذ تبدیل نمایند و به هر نحو ممکن از باز پسگیری آن جلوگیری کنند. در پی پیروزی کامل نیروهای مسلّح ایران در عملیات مزبور راهبرد هجوم از طرف رزمندگان برآیند تکمیلی خود را طی کرد، با روشن شدن راهبرد ادامه دفاع مقدس، طرح عملیاتی به مراتب بزرگتر و وسیعتر از عملیات فتح المبین آماده اجرا شد. انتخاب منطقهای همچون جنوب اهواز در جادهای به طول 130 کیلومتر، حد فاصل بین اهواز - خرمشهر و محورهای گستردهای از غرب اهواز تا جنوب و از جنوب تا شرق آن عظمت کمنظیر این عملیات را به اثبات میرساند، منطقهای که کاملاً مسطح بوده و دارای موانعی چون رودخانه و نخلهای گسترده است که به لحاظ نظامی و نبردهای زمینی، بسیار خطرناک و آسیبپذیر برای نیروهای عمل کننده میباشد، امّا به لطف خداوند و تلاش نیروهای سلحشور، تمامی مراحل آن با پیروزی کامل به انجام رسید. منطقه عملیات بیت المقدس با وسعت 5400 کیلومتر مربع از شمال به کرخه نور و هویزه، از جنوب به اروند رود و خرمشهر، از شرق به رود کارون و از غرب به هور العظیم و دژ مرزی عراق محدود میگردید، نقاط حسّاس و راهبردی که در طرح این عملیات وجود داشت عبارت بودند از: بندر خرمشهر، اروند رود، جفیر، رود کرخه نور، جاده آسفالته اهواز - خرمشهر و رود کارون که در بین آنها خرمشهر منطقهای بود که به دلیل اشغال هیجده ماهه، دشمن بعثی به تصور باطل خود، آن را تسخیرناپذیر تلقی میکرد و با استفاده سیاسی از اشغال این شهر، میکوشید خود را اداره کننده و فاتح اصلی جنگ نشان دهد و از این رهگذر اقتدار خود را در عرصه نظامی به ج هانیان ثابت کند.
عملیات بیت المقدس در سه مرحله صورت گرفت، مرحله اوّل در ساعت سی دقیقه بامداد 10 اردیبهشت 1361 با رمز علی بن ابیطالب(علیه السلام) در منطقه عملیاتی جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر آغاز گشت. نیروهای پیاده با عبور برق آسا از مواضع گوناگون و با انهدام جنگ افزار ها و استعدادهای ارتش متجاوز 800 کیلومتر مربع از خاک اشغال شده را آزاد کردند و یگانهای زرهی با استفاده از پلهای شناور از کارون عبور کرده، به غرب آن میرسند. نفرات پیاده و شکارچیان تانک با حمایت یگانهای زرهی خود را به بخش هایی از جاده مهم اهواز - خرمشهر میرسانند و سرانجام رزمندگان با به هلاک رسانیدن تعداد زیادی از بعثیها در اطراف خرمشهر به تثبیت مواضع میپردازند.
دومین مرحله از عملیات، در تاریخ 16 اردیبهشت 1361 با هجومی گسترده از محور جنوب و شمال منطقه آغاز شد در محور جنوبی قسمت هایی از جادهای که توسط پاتک دشمن اشغال شده بود آزاد گردید و رزمندگان این بار موفق شدند کلیه خطوط را در دست گیرند، قوای مسلّح با درهم ک وبیدن اشغال گران لحظه به لحظه به پیروزیهای خود میافزایند و دژهای به ظاهر تسخیرناپذیر دشمن یکی پس از دیگری با ندای تکبیر و هجوم بیامان فتح میشوند نیروهای عمل کننده پس از نبردهای سنگین از شمال منطقه درگیری، از محور کرخه عبور کرده، به حوالی مرزهای بین المللی میرسند و با جهشی بلند از جاده اهواز - خرمشهر و استقرار در 17 کیلومتری نوار مرزی، شهر هویزه را از تصرف دشمن آزاد مینمایند. پادگان حمید، جاده مورد اشاره، ایستگاه حسنینه و جفیر نیز به تصرف سپاهیان اسلام درآمد.
سومین مرحله عملیات که با رمز مبارک محمد بن عبداللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در ساعت 30/12 دقیقه بامداد اول خرداد 1361 آغاز گشت که در نخستین ساعات خاکریزهای اول و دوم دشمن در منطقه نور و شلمچه توسط لشکر نصر سقوط کرد و لشکر فجر از نهر عریض عبور نمود ، با فشار گاز انبری نیروهای ایرانی، ارتش بعثی به سرعت به سوی پل تدارکاتی اروند رود گریخت و حدود پنج هزار نفر اسیر و تعداد زیادی تانک و نفربر منهدم و یا به غنیمت درآمد، رزمندگان، خصوص لشکر امام حسین (علیه السلام) پلهای تدارکاتی اروند رود را تصرّف و یا من هدم کردند و با این عملیات درخشان حلقه محاصره تکمیل گردید. در گرماگرم جنگ لشکر نصر سپاه پاسداران به تعقیب پس مانده متجاوزان پرداخت و با موشک باران شدید آنها را درهم کوبید. نیروهای هوایی قهرمان و شجاعان هوانیروز با بمباران مکرر عقبه و شکار هواپیماهای دشمن و نیز تانکهای آنان، عرصه را بر آنها تنگ نمودند. به هنگام ظهر اوّلین درگیری برای ورود به خرمشهر انجام شد و به رغم مقاومت سرسختانه بعثیها، قوای اسلام پس از سه روز نبرد خونین در ساعت 50/13 بعداز ظهر سوم خرداد 1361، خرمشهر را از چنگال متجاوزان آزاد نمود، ر زمندگان پس از پاک سازی شهر به تعقیب دشمن پرداختند و آنها را تا محور شلمچه - بصره وادار به فرار نمودند.(4)
آری به تعبیر قرآن کریم: فَوَقَعَ الحَقُ وَ بَطَلَ ماکانوا یَعمَلُون، فَغُلِبُوا هُنا لِکَ و انقَلِبُوا صاغِرین، عَسی رَبُّکُم اَن یُهلِکَ عدوّکُم و یَستَخلِفکُم فِی الاَرضِ فَیَنظُر کَیف تَعمَلُون(5)؛ یعنی: پس حق به ثبوت رسید و کارهای آنان باطل شد. در ه مان جا مغلوب شدند و خوار و زبون بازگشتند، امید است که پروردگارتان دشمنان شما را هلاک کند و شما را در روی زمین جانشین او نماید، آنگاه بنگرد که چه میکنید. پژواک پیروزی
هنوز سه روز از آغاز سومین ماه از دومین سال جنگ نگذشته بود که طبل پیروزی نواخته شد و سرزمین خسته خرمشهر که به دلیل خونهای پاک جوانان غیور خود خونین شهر نام گرفته بود در آغوش مام وطن جای گرفت و بدین گونه 575 روز پس از تجاوزی ناجوانمردانه توسط دیو سی رتان سیه روز، صبح ظفر فرا رسید و اشک شوق بر گونههای مشتاقان حقیقت جاری شد، موج پیروزی بر کوی و برزن شهرها و روستاهای ایران جاری شد، کارون همچنان پایدار و مقاوم پیش میرفت و اروند رود خروشانتر از همیشه میخرامید.
امام خمینی در فراز پیامی که به مناسبت عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر صادر فرمودند، نوشتند: «سپاس بیحد برخداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود و با یقین به آن که «ما ا لنصر الّا من عند اللّه» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور و مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة اللّه الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابرقدرتان خصوصاً آمریکای جهانخوارند بیرون آورد و ندای اللّه اکبر را در خرمشهر طنین انداز کرد و پرچم پر افتخار لا اله الّا اللّه را بر فراز آن شهر خرّم که با دست پلید جنایتکاران... به خون کشیده شد و خونین شهر نام گرفت تشکر کنم.»(6)
فتح خرمشهر ثمراتی ثمین به دنبال داشت زیرا موقعیت نظامی و استراتژیکی جنگ تحمیلی را وارد مرحلهای تازه نمود و نیروهای اسلام با تکرار تهاجمات گسترده و بیامان خود در مراحل بعدی پیروزیهایی دیگر را برای ملت مسلمان به ارمغان آوردند، با این فتح غرور آفرین خون ی تازه در شریانهای این سرزمین جاری گردید و سلحشوران مسلمان با روحیه بسیار قویتر از گذشته به ادامه دفاع از مرزهای این کشور و تداوم عملیات و باز پسگیری مناطق اشغالی از چنگال دشمن متجاوز پرداختند. کمر رژیم بعثی عراق در این عملیات درخشان درهم شکست و از آن پس حامیان وی در منطقه کمکهای خود را چندین برابر افزایش دادند تا او را برای مدّتی دیگر بر سرپا نگه دارند، آمریکای جهانخوار و سایر ابرقدرتها نیز حساب کار خود را کردند آنان که قبل از فتح خرمشهر تصوّر مینمودند عراق خواهد توانست پس از پیروزی بر ایران جایگز ین رژیم دست نشانده سابق ایران گردد و حافظ منافع آنان در منطقه شود اما با این پیروزی تمامی معادلات سیاسی آنان درهم ریخت و بعد از آن تمام تلاش آنان معطوف به حفظ صدام و جلوگیری از سقوط او گردید. از این جهت سوم خرداد سال 1361 همواره در تاریخ کشور ایران اسلام ی یادآور حماسهای پرشور و فراموش نشدنی و تداعی کننده رشادتها و فداکاریهای دلیران این مرز و بوم بوده و خرمشهر به عنوان سمبل مقاومت در تاریخ دفاع مقدس به شمار آمد و به فرمایش مقام معظم رهبری حضرت آیة اللّه خامنهای «حماسه (آزاد سازی) خرمشهر و عملیات عظیم بیت المقدس در تاریخ این کشور خواهد ماند، هم در آن روزی که این حادثه اتفاق افتاد و هم هر وقتی که این گونه حوادث برای افکار مردم تشریح بشود و توضیح داده بشود. این جور حوادث وسیلهای میشود برای تجدید حیات ملّی، برای آسان کردن راه عزت و عظمت یک ملّت».(7)
در خاتمه باید از حماسه آفرینان به خون خفتهای که در این فتح بزرگ نقشی ارزشمند داشتند یادی نمود: شهید صیاد شیرازی، شهید حسین خرازی، شهید حاج محمد ابراهیم همت، شهید مهندس حاج محمود شهبازی، شهید محمد جهان آراء، شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی)، شهید احمد با بایی، شهید بهمن نجفی، شهید علی اصغر بشکیده، شهید حبیب اللّه مظاهری، شهید احمد متوسلیان، شهید بهروز مرادی، شهید سید عبدالرضا موسوی و...
این نوشتار را با رباعی ذیل به پایان میبریم:
آزاد شدی ولی نه آسان به خدا
آباد شدی ولی نه از آب و هوا
آزاد شدی و خرّم آباد شدی
با خون شهیدان و دم روح خدا(8)
پینوشتها:
1. بررسی مراکز فرهنگی شهرهای استان خوزستان، کتاب دوم خرمشهر، ص 16 - 14.
2. برگی از حماسه (ویژه بیستمین سالروز حماسه آزاد سازی خرمشهر)، خرداد 1381، ص 11
3. گفتگو با سردار سرلشکر محسن رضایی، روزنامه ایران، سال اول، شماره 88، ص 8.
4. مجله پیام انقلاب، شماره 85، 7 خرداد 1363، ص 14، روزنامه اطلاعات 3 خرداد 1378، شماره 21630، ص 4 و 5، کارنامه عملیات سپاه اسلام در هشت سال دفاع مقدس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص 25 26؛ گذری بر دو سال جنگ، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ص 16 0 - 139.
5. سوره اعراف، آیات 118، 119، 129.
6. روزنامه اطلاعات، شماره 22202، ص 2(بخش ضمیمه)
7. برگی از حماسه، ص 2.
8. شعر از ابوالفضل فیروزی متخلّص به نینوا میباشد