دهم آبان ماه؛ سالروز شهادت آیت الله قاضی طباطبایی اولین شهید محراب توسط منافقان(1358 ه.ش) - دانشکده فنی و منابع طبیعی تویسرکان
دهم آبان ماه؛ سالروز شهادت آیت الله قاضی طباطبایی اولین شهید محراب توسط منافقان(1358 ه.ش)
زندگینامه
شهید آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی، در سال 1293 شمسی، (6 جمادیالاول 1331) در تبریز متولد شد. او از سادات حسنی بود که با 33 واسطه به "حسن مثنی" فرزند امام حسن مجتبی (ع) میرسید. در زمان فراگیری علوم حوزوی در حوزهٔ علمیهٔ قم با امام خمینی (ره) آشنا شد و همین آشنایی سبب نزدیکی این دو نفر به هم شد. شهید قاضی طباطبایی همواره با سخنرانیهای پرشور خود در زمان مبارزه علیه رژیم پهلوی باعث خشم نیروهای این رژیم شده و چندین بار نیز به شهرهای تهران، مشهد، زنجان، "بافت" واقع در کرمان و عراق تبعید شد اما باز هم دست از مبارزه برنداشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی (ره) به عنوان امام جمعه شهر تبریز منصوب شد. سرانجام آیت الله قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب انقلاب اسلامی در 10 آبان ماه سال 1358 شمسی، مصادف با عید قربان، پس از اقامه نماز عید، در راه برگشت به منزل توسط گروهک افراطی "فرقان" مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد. قاتل وی پس از شهادتش با افتخار گفت: "خمینی دوم را کشتم."
هجرت به نجف اشرف و اخذ درجه اجتهاد
آیت اللّه طباطبایی پس از آن که به مرتبه بالایی از تحصیل رسید، برای درک محضر استادان بزرگ و دانشمندان پرآوازه آن دوران، سفرهای علمی خود را آغاز کرد. شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفّقیّت وی استادان بسیار زیادی بود که دیده و از علوم آنها بهره برد.
سال 1329 شمسی، آغاز هجرت شهید قاضی طباطبایی به نجف برای بهرهگیری از محضر علمای بزرگ این دیار بود. وی در حوزه نجف نیز به محضر بزرگانی چون آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی و محمد حسین کاشف الغطاء مشرف شد و در محضر آنان شاگردی کرد و پس از 3 سال اقامت در نجف، به درجات عالی فقاهت رسید و فنون مختلفِ فقه و اصول و فلسفه و کلام و... را کسب کرد.
شهید قاضی طباطبایی در میان استادان نجف برای آیت اللّه حاج شیخ محمدحسین کاشف الغطاء احترام فوقالعادهای قائل بود و بیشتر با آن مجاهد بزرگ انس و الفت داشت و در واقع شیفته اخلاق والا و تبحّر عمیق علمی و افکار بلند سیاسی، اجتماعی کاشف الغطاء شده بود. شهید قاضی در سال 1329 شمسی، توسط مراجع بزرگی همچون آیت الله حکیم و آیت الله کاشف الغطاء و دیگران به اخذ اجازه اجتهاد نائل شد.
بازگشت به تبریز و آغاز تبلیغ
پس از رسیدن به مراتبی از علم و معنویت در سال 1332، و در 42 سالگی، با کوله باری از دانش و معرفت به ایران بازگشت و در تبریز اقامت کرد تا به وظایف خود، در جهت اشاعه آیین حیاتبخش اسلام بپردازد.
آیت الله قاضی طباطبایی پس از ورود به تبریز ضمن ادامه کارهای تحقیقاتی که از سالیان پیش شروع کرده بود، با همتی والا و اخلاصی کم نظیر قدم در عرصه ارشاد و تبلیغ نهاد. ثمره بیش از 30 سال تلاش برای کسب معارف و علوم اسلامی، انتشار آثار و تحقیقات ژرفی از جمله 40 کتاب و دهها مقاله و رساله علمی است.
دوران مبارزاتی قبل از انقلاب:
حدود سال 1310 شمسی و در پی مخالفت برخی روحانیون تبریز از جمله میرزا باقر قاضی، پدر آیت الله محمدعلی قاضی طباطبایی با سیاستهای اسلامستیز رضاشاه پهلوی، سید محمد علی 16 ساله به همراه پدر به تهران و سپس مشهد مقدس تبعید شد.
با آغاز دوره جدید مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در سال 1342، شهید قاضی نیز به عنوان یکی از ارکان مبارزه، رهبری مردم غیور آذربایجان را در آن سالها به عهده گرفت. وی در آن دوران که حتی ذکر نام امام خمینی (ره) جرم محسوب میشد، در منابر و سخنرانیهای خود از امام یاد و علناً از رژیم انتقاد میکرد.
سخنرانیهای آتشین بر ضد رژیم
آیت اللّه قاضی طباطبایی از بزرگمردان تاریخ معاصر بود. ایشان در شکلگیری انقلاب شکوهمند اسلامی و برانگیختن احساسات پاک مردم نقش مهمی داشتند. شهید قاضی با سخنرانیهای آتشین و پخش اعلامیههای ضدّ رژیم، مردم قهرمان تبریز را به صحنه پیکار آورد و با این عمل شجاعانه خود، شعله بر خرمن دشمن انداخت. طاغوتیان به خوبی میدانستند، قیام آذربایجان یعنی به حرکت درآمدن کل ایران و این همان کابوسی بود که دژخیمان همواره از آن وحشت داشتند.
دستگیری و تبعید به تهران
به دنبال سخنرانیهای آتشین و افشاگرانه آیت الله قاضی طباطبایی ساواک در 13 آذرماه سال 1342، او را دستگیر و به همراه برخی علمای تبریز راهی زندان قزل قلعه کرد و پس از گذشت 2 ماه و 15 روز به "سلطنت آباد" تهران منتقل شد و بعد از چند روز با ضمانت برادرش مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد.
بی توجهی به اوامر ساواک
پس از 4 ماه به ساواک خبر میرسد که آیت الله قاضی به شهر مقدس قم رفته و با امام خمینی (ره) دیدار کرده است. وی پس از دیدار با امام برای زیارت حضرت امام رضا (ع) به شهر مقدس مشهد مشرف شد و بعد از آن به رغم اینکه در تبعید بود، بدون اجازه رژیم، تهران را ترک و به تبریز بازگشت.
با انتشار خبر مراجعت ایشان به تبریز هزاران نفر از مردم از راه آهن تا محل زندگی شهید قاضی منتظر ایستاده و چنان استقبالی از ایشان به عمل آوردند که در تاریخ تبریز به یادگار مانده است. مشاهده چنین استقبال باشکوهی رژیم را به وحشت انداخت لذا در موضع انفعالی قرار گرفت و نیمه شب همان روز او را مجدداً دستگیر و به یکی از خانههای امن ساواک در "سلطنت آباد تهران" منتقل کردند.
در اثر فعالیت و نامه آیت الله حاج سید محمد هادی میلانی، شهید قاضی طباطبایی بعد از 40 روز حصر در "سلطنت آباد"، به قید عدم خروج از حوزه قضایی تهران، مرخص شد و به منزل عموزادهاش در تهران رفت؛ اما پس از 4 ماه مجدداً به تبریز مراجعت کرد و پس از ورود، طی سخنانی ضمن بیان وضعیت خود در زندان ساواک و مطلع کردن مردم از جنایات رژیم نسبت به خود و دیگر علما، به انتقاد از وضعیت موجود پرداخت.
پیروزی انقلاب و دشمنیها با آیت الله قاضی طباطبائی:
با پیروزی انقلاب بحران در برخی از استانها ظهور و بروز پیدا کرد. از جمله این استانها آذربایجان شرقی بود که حزب خلق مسلمان با محوریت آیت الله شریعتمداری در آن غوغا میکرد.
مسائل و مشکلاتی که پس از پیروزی انقلاب گریبان گیر رهبران محلی انقلاب شد به مراتب بیشتر از قبل از انقلاب بود، خصوصاً تبریز که گذشته از مسائل عمومی سایر مناطق، دارای موارد خاص خود بود. نظام برجایمانده از گذشته، عوامل وابسته به آن، تشکیلات حزب خلق مسلمان که به ظاهر زیر نظر آیتالله شریعتمداری بود، وجود افرادی در نهادهای تازه تأسیس که خواهان خشونت و برخورد سریع و ایجاد تغییرات یک شبه بودند، هم خود یک مشکل اساسی بود.
تلاش ناکام برای تفرقهافکنی بین آیات عظام قاضی و مدنی
از سوی دیگر دستهایی در کار بود که جریان طرفدار امام خمینی (ره) را دو جبهه کرده و رودرروی هم قرار بدهد. با وجود آیتالله قاضی که از سال 1342 در تلاش و فعالیت مستمر بود، مطرح کردن شهید آیتالله مدنی در مقابل وی، بدون سوءنیت نبود، چون شهید آیتالله مدنی سابقه سکونت در تبریز نداشت و مردم تبریز وی را نمیشناختند و متقابلاً وی نیز مردم تبریز را نمیشناخت، گذشته از این پس از ورود آیتالله مدنی به تبریز، برخی از عناصر نفاق پیشه شایع کردند که آیتالله مدنی نماینده امام (ره) است و قاضی دیگر این سمت را ندارد. با وجود این با تفاهم و همدلی به وجود آمده بین دو شهید محراب تبریز، دشمنان انقلاب مأیوس شدند و آیت الله مدنی به همدان رفت.
ایجاد ناآرامی توسط گروهک تروریستی فرقان
تجزیه ایران که با ایجاد بلواهایی در کردستان، بلوچستان، خوزستان و آذربایجان نزدیک بود که به مرحله عمل درآید، نخست از آذربایجان آغاز شده بود. تشکیلات حزب خلق مسلمان از پیش از انقلاب سازماندهی شده بود، تظاهراتی که در 28 و 29 دی ماه به طرفداری از آیتالله شریعتمداری صورت گرفت، از سوی همین تشکیلات راهاندازی و هدایت شد.
مجموع این مسائل و تهدیدات تلفنی مکرر آیت الله به قتل، توزیع اعلامیههایی علیه وی و به راه افتادن دستههایی که شعار "مرگ بر قاضی" سر میدادند، همه و همه نگرانیهایی ایجاد کرده بود. جریانهای قدرتمند مخالف دست در دست هم به هر نحو ممکن درصدد حذف آیت الله بودند، با وجود این مسائل گوش ایشان بدهکار این حرفها نبود، نزدیکان آیتالله قاضی که احساس خطر میکردند. به گفته یکی از نزدیکان شهید، چند روز قبل از شهادت ایشان، زنی ناشناس به رئیس کمیته مسجد شعبان تلفنی گفته بود که تا سه روز دیگر قاضی کشته میشود، رئیس کمیته این موضوع را به اطلاع ایشان رساند، آیتالله در پاسخ گفته بود: «خداوند حافظ است.» یکی دیگر از نزدیکان به آیتالله قاضی میگوید: «از شایعات شهری چنین استنباط میشود که خطری جدی شما را تهدید میکند، اجازه بدهید اتومبیلتان را به شیشه ضدگلوله مجهز کنیم»، وقتی ایشان از هزینه زیاد آن مطلع میشود، میگوید: «پول آن را به صندوق مستضعفین واریز کنید.»
شهادت:
هنوز 6 ماه از انقلاب شکوهمند اسلامی نگذشته بود که گروهک منحرف و مزدور "فرقان"، ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه، آیت الله مرتضی مطهری را به شهادت رساند. وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد شهید مطهری به گوش آیت الله قاضی رسید بسیار متأثر و غمگین شد و همواره به اطرافیان خود میفرمود: «کاش بنده هم مثل استاد مطهری روزی به فیض شهادت برسم.»
مرا به این زودی ترور میکنند.
آرزوی این شهید بزرگوار حدود 6 ماه بعد محقق شد. همزمان با برگزاری نماز عید قربان، از سوی گروه فرقان اعلامیهای در محل برگزاری نماز توزیع شده بود و قرار بود یک نسخه از آن به آیتالله داده شود، یک نفر به ایشان مراجعه کرده و میگوید: «یک نسخه از اعلامیه گروه فرقان پیدا شده است»، ولی آیتالله قاضی میگوید: «اینجا محلش نیست و آن را به خانه بیاور.» شاهدان عینی از حضور دو نفر مشکوک که در نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان حاضر میشدند، خبر دادند، یکی از محافظان آیتالله میگفت: «آیت الله قاضی طباطبایی روز عید قربان که عازم شرکت در نماز بود، روی پلهها به اطرافیان خود گفت: "مرا به این زودی ترور میکنند."»
نحوه شهادت آیت الله قاضی طباطبائی
حسین محمد پوران حلاج، فرزند جلیل محمد پوران حلاج، یکی از محافظان شهید آیت الله قاضی در گفتوگو با "توانا"، در خصوص شهادت نخستین امام جمعه تبریز میگوید: «پدرم که در روز شهادت شهید قاضی حضور داشته است، در خاطراتش نقل میکند: "پس از خواندن نماز عید قربان در ورزشگاه تختی تبریز، جهت شرکت در راهپیمایی به سمت جاده امامیه حدود 5 کیلومتر را طی کردیم؛ زمانی که برای نماز ظهر و عصر به منزل آمدیم شهید قاضی از راه طولانی این راهپیمایی خسته شده بود و گفت "به منزل میرویم"؛ اما ساعتی نگذشته بود که از مسجد "شعبان" تبریز تماس گرفتند که عده زیادی از مردم برای فریضه نماز مغرب و عشاء در این مسجد حضور یافتند و همچنان منتظر حضور آیتالله قاضی در مسجد هستند.
پس از اینکه این مطلب به آقای قاضی گفته شد، محافظین در منزل حضور نداشتند چرا که ایشان تصمیم به استراحت گرفته بودند اما با اصرار و تماسهای دوستان، آیتالله قاضی برای شرکت در نماز مغرب و عشاء به "مسجد شعبان" که در خیابان "تربیت" واقعشده به راه افتادند. پس از خواندن نماز در این مسجد که قرار بود استاندار آذربایجان هم حضور پیدا کند به سمت میدان ساعت حرکت کردیم، در کوچه "مسجدیه" در حال عبور بودیم که ناگهان برق رفت، یک کیوسک روزنامه فروشی که آن طرفتر واقع شده بود به چشم میآمد. در این حین فردی نزدیک ماشین شد و ادعا کرد که میخواهد نامهای به آیتالله قاضی بدهد و وقتی به ایشان نزدیک شد بلافاصله اسلحهاش را درآورد و گلولهای به سر آقا و گلولهای دیگر به کتف ایشان شلیک کرد.»
خمینی دوم را ترور کردم
حسین محمد پوران حلاج، در ادامه با بیان اینکه قاتل شهید آیتالله قاضی طباطبایی در دانشگاه تبریز درس میخوانده است، میگوید: «پدرم از روی ابروهای پیوسته ضارب، او را شناسایی کرد و زمانی که این قاتل شناسایی شد در اعترافاتش گفته بود در نامهای که به آیتالله قاضی داده نوشته بوده است که "شما را ترور میکنم"، این فرد با تأثیرپذیری از افکار گروه فرقان تا آنجا پیشرفته بود که حتی در پای دار افتخار میکرد که "خمینی (ره) دوم" انقلاب اسلامی را به شهادت رسانده است.»
پیام تسلیت امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت آیت الله قاضی طباطبائی
رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در پیامی شهادت آیت الله قاضی طباطبایی به دست گروهک فرقان را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور آذربایجان تسلیت گفتند.
امام (ره) در این پیام با تأکید بر اینکه این ترور نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است نوشتند: «در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است این ضایعات و ضایعات بالاتر، اجتنابناپذیر است. شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدسه اسلام بزرگ الگو بگیرند؛ و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند و به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند.»
آثار:
کتاب الاجتهاد و التقلید
کتاب الفوائد
کتاب خاندان عبدالوهاب
کتاب فی علم الکلام
کتاب فصلالخطاب فی تحقیق اهل الکتاب
کتاب السعاده فی الاهتمام علی الزیاره
کتاب اجوبه الشبهات الواهیه
رساله فی اثبات وجود الامام (ع) فی کل زمان
سفرنامه بافت
المباحث الاصولیه
حاشیه بر کتاب رسائل شیخ انصاری
حاشیه بر کتاب مکاسب شیخ انصاری
حاشیه بر کتاب کفایهالاصول آخوند خراسانی
تقریرات اصول آیتالله حجت کوهکمری
کتاب قضا در اسلام
کتاب صدقات امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره علیهم السلام
کتاب ذکر حدیقه الصالحین
رساله در دلالت آیه تطهیر بر اهل بیت علیهمالسلام
رساله در اوقات نماز
رساله در مباهله
رساله فی مساله الترتب
رساله در نماز جمعه
تعلیقات بر کتاب الفردوس الاعلی تألیف علامه شیخ محمد حسین کاشفالغطاء
تحقیق درباره اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)
تعلیقات بر کتاب انوار نعمانیه تألیف سید نعمتالله جزایری
مقدمه و تعلیق بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی
تعلیقات بر کتاب اسلام صراط مستقیم
تعلیقات بر کتاب کنزالعرفان
مقدمه بر کتاب صحائفالابرار کاشف الغطاء
آثار تاریخی آیت الله العظمی حکیم
مقدمه بر تنقیح الاصول مرحوم حاج میرزاآقا، متوفی در شهریور
مقدمه بر کتاب مرآت الصلوه
پیشگفتار بر علم امام علامه طباطبایی
مقدمه بر کتاب معجزه و شرایط آن
مقدمه بر کتاب جنهالمأوی اثر کاشف الغطاء