فضایل حضرت علی اکبر(ع)؛ 11 شعبان سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان - دانشکده فنی و منابع طبیعی تویسرکان
فضایل حضرت علی اکبر(ع)
شمایل حضرت علی اکبر:
ایشان چهره ای نورانی وپیشانی پهن داشتند که موهای ایشان ازروی نرمه ای گوش بیشترنبوده این خصوصیات ظاهری ایشان است که خصوصیات ظاهری برای ما نسبت به خصوصیات اخلاقی ازدرجه اهمیت کمتری برخورداراست
فضایل حضرت علی اکبر(ع):
نمود حضرت علی اکبر(ع)وحضرت اباالفضل(ع) درصحنه ی کربلاست مورخین نقل کرده اندزمانی که لشکرعمر سعد چهره ی بابرکت حضرت رادیدندگفتند(فتبارک الله احسن الخالقین) این قدر حضرت علی اکبرشبیه پیامبر(ص)بودندکه لشکرعمرسعدگمان کردند پیامبر(ص)است که حضرت علی اکبر(ع)فرمود:اناعلی بن الحسین بن علی(ع)وبعدبحث ولایت وتوحید راعنوان کردوفضایل امام حسین(ع)راتوصیف فرمود فضایل حضرت علی اکبر(ع)به قدری بودکه درزیارت عاشورابه ایشان سلام داده شده السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین لفظ علی بن الحسین اشاره به وجود بابرکت حضرت علی اکبر(ع)دارد و قبرحضرت نیز پایین قبرامام حسین(ع)است. برای روشن شدن فضایل حضرت به معرفی جعفرکذاب می پردازیم جعفرکذاب فرزند امام هادی(ع) بود که به دروغ ادعای نبوت کردوخودرابه جای امام زمان(عج)معرفی کردپس می رساندکه درست است که پدرجعفر معصوم بودامام جعفر کذاب شدوادعای امامت کردپس اگربگوییم فضایل حضرت علی اکبر(ع)فقط به خاطراین بوده که فرزندامام حسین(ع)بوده درست نیست لذاحضرت علی اکبر(ع) خودشان خودسازی داشته اندوشرایط مساعدبوده ولقمه حلال خورده اند ولی مهم اختیار انسان است حضرت به اختیارخود اینگونه شده بودند وبه همین دلیل امام حسین در وصف ایشان فرمودند:
« اللهم اشهدعلی هولاءالقوم فقدبرزعلیهم غلام اشبه الناس خلقاوخلقاومنطقابرسولک » خدایا شاهد باش بر این قوم به سوی آنها آشکار می شود پسری که شبیه ترین فرد از نظر ظاهر واخلاق وگفتار به پیامبر(ص) است.
درنظربگیریم که خلقت پیامبرهیچ نقصی نداشته وحضرت علی اکبر(ع)شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده پیغمبری که قرآن درمورداخلاق ایشان فرموده:
انک لعلی خلق عظیم حضرت علی اکبر(ع) ازنظراخلاق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص)بوده است ازنظرمنطق هم شبیه ترین فردبه پیامبر(ص) بوده گفتارپیامبربه فرموده ی قرآن ازروی هوای نفس نبوده امام حسین دروصف علی اکبرفرمود:علی اکبرشبیه ترین فرد از نظر گفتار به پیامبراست یعنی ماینطق علی الهوی (بدون هوای نفس)است ودرادامه فرمود:وکنااذاشفقناالی بنیک نظرناالی وجهه خدا این پسررابا این ویژگی به میدان می فرستم هرگاه دلمان برای پیامبرتنگ می شدبه جمال اونگاه می کردیم.
علی رغم اینکه برامام حسین(ع)بسیار سخت گذشت امام حتی یک کلمه نمی گوید که عدم رضایت بر خداوند را برساند طبق آیه قرآن معصوم هم احساس دارد چرا که می فرماید:
انابشر مثلکم یوحی الی پیامبرفرمودمن هم بشری مثل شما هستم پس امام حسین(ع)نیز احساس داردولی چون می داند رضای خدادراین بوده ناراضی نیست.
حضرت علی اکبر(ع)اولین شهید بنی هاشم درصحنه ی کربلا بود. حضرت علی اکبر(ع)چنان مقام ویژه ای نزد امام حسین (ع) داشت که هیچ گاه نفرین نکرده بودبعدازشهادت حضرت علی اکبر(ع)برلشکریان یزید نفرین کرد وفرمود:
قطع الله رحمک ونفرین کرد که خداعمرسعدرامقطوع النسل کند که مقطوع النسل هم شد از حضرت علی اکبر(ع)الگو بگیریم جوان باید گفتار و رفتار و اخلاقی شبیه حضرت علی اکبر(ع)داشته باشدحضرت علی اکبر(ع)ازنظرشجاعت بی نظیربودوشهادت راسعادت می دانست و از مرگ هراسی نداشت و امام حسین(ع)فرمود:لااری الموت الا سعاده والحیاه مع الظالمین الابرما(من مرگ راجزسعادت نمی بینم وحیاه باظالمین راجزذلت نمی بینم )
روزی معاویه درجمعی نشسته بودو پرسیدچه کسی به خلافت برازنده تراست گفتند معاویه بن ابوسفیان معاویه گفت:ای دغل بازان چاپلوس خودتان می دانید که دروغ می گویید بما اولی الناس بهذا الامر علی بن الحسین بن علی جده رسول الله (شایسته ترین فردبرای خلافت علی بن الحسین بن علی (علی اکبر)که جد اورسول الله است می باشد)در ادامه سخنش معاویه گفت:
و فیه شجاعه بنی هاشم و سخاه بنی امیه و... ثقیف (شجاعت بنی هاشم و سخاوت بنی امیه و خوش رویی قبیله ثقیف را دارد).
در وصف فضایل حضرت علی اکبر(ع)همین بس که دشمنان مدحش کردند چه رسد به دوستان.
علی بن الحسین (علی اکبر)
کنیه اش ابوالحسن ، مادرش لیلی دختر ابی مرة بن مسعود ثقفی ، و مادر لیلی میمونه دختر ابوسفیان بود، و مادر میمونه دختر ابی العاص بن امیه بوده است . علی اکبر نخستین کسی بود که از بنی هاشم در معرکه کربلا به شهادت رسید.
محمد بن محمد بن سلیمان به سندش از مغیره برای من حدیث کرد که روزی معاویه به اطرافیان خود گفت : چه کسی در این زمان سزاوارتر به خلافت است ؟ گفتند، تو معاویه گفت : نه سزاوارترین مردم به خلافت علی بن الحسین است که جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله است و در او گرد آمده شجاعت بنی هاشم ، سخاوت بنی امیه ، زیبائی قبیله ثقیف .
یحیی بن حسن علوی و دیگر از طالبین گفته اند: آن علی بن الحسین که در کربلا کشته شد مادرش کنیزی بود. ام ولد و آنکه مادرش لیلی بود فرزند دیگر حضرت بود و او جد یحیی بن الحسن و سایر کسانی است که نسبشان به حسین بن علی علیه السلام می رسد.
در مدح علی بن الحسین اشعار زیر را گفته اند:
لم تر عین نظرت مثله |
من محتف یمشی و من ناعل |
یغلی بنی ء اللحم حتی اذا |
انضج لم یغل علی الاکل |
کان اذا شبت له ناره |
یوقدها بالشرف القابل |
کمیما یراها بائس مرمل |
او فرد حی لیس بالاهل |
اعنی ابن لیلی ذا السدی و الندی |
اعنی ابن بنت احسب الفاضل |
لا یوثر الدنیا علی دینه |
و لا یبیع الحق بالباطل |
1. هیچ دیده ای مانند او را در میان پابرهنگان و کسانی که کفش به پا دارند ندیده اند.
2. گوشت نیم پخته را قبل از حضور میهمان نیک می پزد تا پخته گردد و برای خوردن گران و گلوگیر نباشد و نیز در حضور میهمان نجوشد تا وی به انتظار بنشیند.
3. هر گاه برای راهنمایی گذر کنندگان آتشی برافرزود در مرتفعترین نقاط یا آشکارا می افروزد و روشن می کند ( عرب را رسم بود که در بیابان در اطراف خیمه خویش برای راهنمایی مهمانان آتشی بر می افروختند و مهمانان را از دور راهنمایی می شدند.)
4. تا هر مستمند بینوایی و یا در از عشیره و درمانده ای آن را ببیند ( و خود را بدو برساند و در سایه کرم و خانه جودش به آسایش زندگی کند).
5. مقصود من از همه اینها فرزند لیلی آن صاحب جود و کرم است ، یعنی فرزند زنی پاک نهاد و گرانمایه و که حسب او برترین حسب هاست .
6. آن کس که دنیا را بر دین خویش مقدم ندارد و حق را به باطل نفروشد.
علی بن الحسین در زمان خلافت عثمان به دنیا آمد، و او از جدش علی بن ابیطالب علیه السلام و عایشه نقل کرده که چون ذکر آنها از وضع تدوین این کتاب خارج بود، صرف نظر کردیم .
علی اکبر نخستین نفر از بنی هشام بود که به میدان جنگ رفت، او 19 سال یا 18 سال یا 25 یا 27 سال داشت، نزد پدر آمد و اجازه طلبید، امام حسین علیه السلام به او اجازه داد، سپس نگاه مایوسانه به اکبرش کرد و دو انگشت اشاره را به طرف آسمان کرد و گفت:
«اللهم کن انت الشهید علیهم، فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک و کنا اذا اشفقنا الی نبیک نظرنا الیه». (1)
علی اکبر به میدان آمد و با دشمن میجنگید رجز میخواند:
انا علی بن الحسین بن علی نحن و بیت الله اولی بالنبی تالله لا یحکم فینا ابن الدعی اضرب بالسیف احامی عن ابی
ضرب غلام هاشمی علوی
ضربات خورد کنندهای بر دشمن وارد ساخت، و 120 نفر از سوران دشمن را کشت، تشنگی بر آنحضرت چیره شد، نزد پدر برگشت و عرض کرد:
«یا ابه! العطش قتلنی و ثقل الحدید اجهدنی».
امام حسین علیه السلام گریه کرد و فرمود: «محبوب دلم صبر کن بزودی رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم تو را سیراب خواهد کرد که بعد از آن هرگز تشنه نخواهی شد».
امام زبان جوانش را در دهان مبارک گذاشت و مکید و انگشتر خود را به او داد و فرمود: آن را در دهان خود بگذار به سوی دشمن برگرد.
علی اکبر در حالی که دست از جان شسته و دل به خدا بسته به سوی میدان رفت، و از هر سو بر دشمن حمله کرد، و از چپ و راست بر آنها یورش برد و جماعتی را کشت در این هنگام تیری به گلویش رسید که گلویش را پاره کرد، آنحضرت در خون خود میغلطید، همچنان تحمل میکرد تا اینکه روحش به گلوگاه نزدیک شد صدا بلند کرد:
یا ابتاه علیک منی السلام هذا جدی رسول الله یقرئک السلام و یقول عجل القدوم الینا.
: «ای پدر! سلام بر تو باد، هم اکنون این جد من رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم به تو سلام میرساند و میفرماید: به سوی ما شتاب کن».
«قد سقانی بکاسه الا وفی شربة لا ظما بعدها ابدا».
:«مرا از جام خود سیراب کرد که هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شد». (2)
در روایت دیگر آمد: وقتی که ضربات علی اکبر، دشمن را تار و مار کرد، مره بن منقذ عبدی گفت: گناه عرب بر گردن من باشد که اگر این جوان با این وصف بر من بگذرد و من داغ او را بر دل پدرش ننهم، مره بن منقذ با نیزه خود در کمین آنحضرت قرار گرفت و او که گرماگرم جنگ بود، مره چنان نیزه بر او زد که آن بزرگوار به زمین افتاد، دشمنان گرد آنحضرت را گرفتند، فقطعوه باسیافهم: «با شمشیرهای خود، بدن او را پاره پاره کردند».
در روایت دیگر آمده: هنگامی که مره بن منقذ بر سر مقدس آنحضرت ضربه زد، آنحضرت نتوانست بر مرکب بنشیند، خم شد و سرش را روی یال اسب نهاد، اسب او وحشت زده به سوی لشگر دشمن روانه شد.
«فقطعوه بسیوفهم اربا اربا».
«دشمنان با شمشیرهای خود بدن نازنینش را پاره پاره کردند»
آنگاه وقتی که روحش به گلوگاه رسید صدا زد:
«یا ابتاه هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه الاوفی ...».
و سپس صدائی از گلویش برخاست و جان سپرد. (3)
امام حسین علیه السلام با شتاب به بالین جوانش آمد و ایستاد و فرمود:
«قتل الله قوما قتلوک، یا بنی ما اجراهم علی الرحمان و انتهاک حرمه الرسول».
: «خداوند آن قوم را بکشد که تو را کشتند، ای پسرم چه بسیار این مردم بر خدا و دریدن حرمت رسول خدا، گستاخ و بیباک گشتهاند؟».
اشک از دیدگان امام سرازیر شد، سپس فرمود:
در این حال زینب علیها السلام از خیمه بیرون دویده، فریاد میزد: ای برادرم، و ای فرزند برادرم، با شتاب آمد و خود را به روی پیکر به خون طپیده آن جوان افکند.
حسین علیه السلام سر خواهر را بلند کرد و او را به خیمه بازگردانید. (4)
و در نقل دیگر آمده: امام خون پاک اکبر را میگرفت و به طرف آسمان میریخت و از آن هیچ قطرهای به زمین نمیریخت و فرمود:
یعز علی جدک و ابیک ان تدعوهم فلا یجیبونک و تستغیث بهم فلا یغیثونک».
: «بر جد و پدر تو سخت است که آنها را صدا بزنی و به تو پاسخ ندهند و از آنها دادرسی کنی، ولی به داد تو نرسند».
امام صورت اشک آلود خود را روی چهره خون آلود علی اکبرش گذاشت، و بقدری بلند گریه کرد که تا آن روز کسی این گونه صدای گریه بلند را از او نشینده بود. (5)
سپس امام، پیکر خون آلود اکبرش را در آغوش گرفت و فرمود:
یا بنی لقد استرحت من هم الدنیا و غمها و بقی ابوک فریدا وحیدا».
:«پسرم، از غم و اندوه دنیا راحتشدی ولی پدرت غریب و تنها باقی ماند». (6)
آنگاه امام حسین علیه السلام جوانان بنی هاشم را صدا زد و فرمود:
«تعالوا احملوا اخاکم».
: «جوانان بنی هاشم! بیائید و برادرتان را به سوی خیمهها ببرید».
جوانان آمدند و جنازه علی اکبر را برداشته تا جلو خیمه که پیش روی آن جنگ میکردند بر زمین نهادند.
حمید بن مسلم نقل میکند زنی از خیمههای حسین علیه السلام بیرون آمد صدا میزد: وای بچهام، وای کشتهام، وای از کمی یاور، وای از غریبی ...
امام حسین علیه السلام به سرعت نزد او رفت و او را به خیمهاش بازگردانید، پرسیدم: این زن چه کسی بود؟ گفتند: این زن زینب علیها السلام دختر امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، امام حسین علیه السلام از گریه او به گریه افتاد و فرمود:
«انا لله و انا الیه راجعون» (7)
بیتابی پدر
پدر از دیده جاری اشک غم بهر پسر میکرد ولی زینب در آنجا گریه بر حال پدر میکرد پدر فریاد میکرد و پسر خاموش بود اما سکوت او به قلب باب کار کار نیشتر میکرد پدر عمری دلش میخواست رخسار پسر بوسد ولی چون شرم مانع بود از آن صرف نظر میکرد از آن رو تا که لب را بر لبش بگذاشت دیدن داشت یکی ایکاش بود آنجا و زینب را خبر میکرد پدر را از پسر زینب جدا کرد ار مکن منعش که از بهر برادر زینب احساس خطر میکرد
کرده بیتاب مرا آه دل با اثرت ز اشتیاق رخت از خیمه دویدم به برت ای ذبیح من و ای شبه رسول مدنی ز چه آلوده به خون صورت قرص قمرت نوجوان دیده گشا دیده گریانم بین ای پسر یک نظری کن تو بحال پدرت من که خود خضر رهم پیر شدم از غم تو وای بر حال دل مادر خونین جگرت
پینوشتها:
1- و در بعضی از عبارات در آغاز این فراز آمده: «اللهم اشهد علی هؤلاء ...».
2- اعیان الشیعه ج 1 / ص 607، مقتل الحسین مقرم: ص 312، منتهی الآمال ج 1 / ص 272، مثیر الاحزان ابن نما: ص 69.
3- کبریت الاحمر ط اسلامیه: ص 185.
4- ترجمه ارشاد مفید ج 2 ص 110، مثیر الاحزان ابن نما: ص 69.
5- نفس المهموم: ص 62،محدث قمی میگوید:اما اینکه مادر علی اکبر در کربلا بود یا نبود، چیزی در این باره نیافتم (همان مدرک: ص 165).
6- ترجمه مقتل ابی مخنف: ص 129.
7- تاریخ طبری ج 6 / ص 256، ترجمه مقتل ابی مخنف: ص 129.