Majid Dowlati

در اين تحقيق يك خشك كن خورشيدي لايه نازك تحقيقاتي طراحي و ساخته شد. اين خشك كن مجهز به يك مبدل حرارتي هوا به هواي جريان متقاطع بود. با استفاده از طرح كامل تصادفي، اثرات متغيرهاي ضخامت در سه سطح 3، 5 و 8 ميليمتري، سه سطح سرعت هواي عبوري 0/5، 1 و 1/5 متر بر ثانيه و 2 حالت با و بدون استفاده از مبدل حرارتي بر زمان خشك شدن ورقه هاي پياز مورد بررسي قرار گرفت. همچنين رفتار خشك شدن لايه نازك ورقه هاي پياز بر اساس برخي مدل هاي رياضي خشك شدن مورد استفاده در منابع مورد مطالعه قرار گرفت. نتايج تحقيق نشان داد كه مدل ميديلي و همكاران نسبت به ساير مدل ها، تغييرات رطوبت ورقه هاي پياز را با دقت بيشتري برآورد مي كند. همچنين ضخامت محصول و سرعت جريان هوا تاثير معني داري در كاهش زمان خشك شدن ورقه هاي پياز داشتند و تاثير ضخامت محصول بيشتر از سرعت جريان هوا بود. ولي مبدل حرارتي تاثير معني داري روي زمان خشك شدن و بازده جمع كننده نداشت. بازده جمع كننده خورشيدي هم در سرعت هاي بالا بيشتر بود. بر اساس يافته هاي اين تحقيق، براي افزايش بازده و پايداري عمليات خشك كردن علاوه بر انرژي خورشيدي نياز به منبع حرارتي ديگري نيز مي باشد.
Thesis summary

كاشت نشا يكي از روش هاي موثر در افزايش بازده اقتصادي برخي محصولات كشاورزي مانند برنج، پياز و سبزي ها است. در اين تحقيق به منظور كشت مكانيزه نشاي ريشه لخت پياز، يك دستگاه جديد نشاكار نيمه خودكار و خودگردان، مورد ارزيابي قرار گرفت. واحدهاي كارنده اين ماشين (12 رديفه) داراي يك موزع چرخان استوانه اي هستند كه نشاگذاري در سلول هاي آن دستي (با نيروي كارگر) انجام مي گيرد. به منظور ارزيابي ماشين و تعيين شرايط بهينه، اثرات دو عامل سرعت پيشروي در سه سطح (16/0، 21/0 و 28/0 كيلومتر بر ساعت) و عمق كار در دو سطح (3 و 6 سانتيمتر) بر روي پارامترهاي شاخص نكاشت، شاخص چندتايي، شاخص كيفيت تغذيه، شاخص دقت، انحراف زاويه استقرار نشا از خط قائم و ظرفيت مزرعه اي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج آزمون ها نشان داد كه عمق كار فقط بر روي شاخص دقت و زاويه استقرار نشاها اثر معني دار دارد. به طوري كه با افزايش عمق كار هر دو شاخص كاهش يافته است. تغيير سرعت پيشروي بر روي شاخص نكاشت، شاخص چند كاشتي، شاخص كيفيت تغذيه و انحراف زاويه استقرار نشا از خط قائم در سطح احتمال 5 درصد اثر معني دار داشته و بر روي شاخص دقت تاثير معني داري نداشت. با افزايش سرعت پيشروي از 16/0 به 28/0 كيلومتر بر ساعت، شاخص نكاشت 5/75 درصد، شاخص چند كاشتي 69 درصد و انحراف نشاها از خط قائم 13 درصد افزايش ولي شاخص كيفيت تغذيه 4/17 درصد كاهش يافته است. همچنين تاثير سرعت پيشروي و عمق كار روي درصد سبز شدن معني دار نبود. سرعت بهينه براي نشاكاري پياز با اين دستگاه، سرعت 21/0 كيلومتر بر ساعت بدست آمد. در اين سرعت، شاخص هاي تغذيه، نكاشت، چندكاشتي، دقت و ظرفيت مزرعه اي به ترتيب برابر 45/87، 17/6، 4/3، 1/9 درصد و 031/0 هكتار بر ساعت مي باشد. مقايسه هزينه هاي روش دستي و ماشيني براي يك هكتار نشان داد كه هزينه استفاده از اين نشاكار در سرعت بهينه 21/0 كيلومتر بر ساعت حدود 7/39% كمتر از روش دستي مي باشد.
Thesis summary

در اين پژوهش به منظور بررسي تأثير ميدان مغناطيسي بر شاخص هاي جوانه زني و افزايش رشد اوليه گياه چه جعفري و همچنين بررسي ماندگاري خاصيت مغناطيسي در اين بذر، ميدان مغناطيسي چهار قطبي مورد ارزيابي قرار گرفت. آزمايش به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملاً تصادفي با 3 تكرار انجام شد. در اين آزمايش تعداد سه عامل و هر كدام در سه سطح در نظر گرفته شد. عامل اول شدت ميدان مغناطيسي (150، 300 و 450 ميلي تسلا)، عامل دوم مدت زمان اعمال ميدان بر روي بذر ها (30، 60 و 90 دقيقه) و عامل سوم زمان كاشت (0، 7 و 14 روز پس از اعمال ميدان) در نظر گرفته شد. شاخص هاي مورد بررسي عبارت بودند از: طول ريشه چه، طول ساقه چه، وزن تر و خشك ريشه چه، وزن تر و خشك ساقه چه، سرعت جوانه- زني، درصد جوانه زني و متوسط زمان جوانه زني. بطور كلي نتايج تجزيه واريانس نشان داد كه اثر ميدان مغناطيسي بر روي تمامي صفات مورد مطالعه به جزء وزن خشك ريشه چه معني دار شده و مقايسه ميانگين برتري نسبي آن ها را نسبت به شاهد نشان داد. بيشترين ميزان طول ريشه چه و كمترين متوسط زمان جوانه زني، در زمان كاشت صفر روز (بلافاصله پس از اعمال ميدان) و بالاترين ميزان طول ساقه چه، وزن تر ساقه چه، وزن خشك ريشه چه و درصد جوانه زني در زمان كاشت 14 روز پس از اعمال ميدان حاصل شد. در مجموع اعمال ميدان مغناطيسي با شدت هاي متفاوت و زمان هاي كاشت مختلف پس از اعمال ميدان اثرات متفاوتي بر ويژگي هاي جوانه زني بذر گياه جعفري نشان داد.
Thesis summary

بستر نامناسب كاشت از نظر زمان، بارندگي اندك،كنترل علف هاي هرز و بيماري ها و فشردگي خاك بر اثر خاكورزي مرسوم از چالش هاي اصلي هستند كه كشاورزان منطقه هرساله با آن مواجه مي شوند. از طرفي تغييرات اقليمي باعث كاهش بارندگي، آب دردسترس و افزايش تبخير در اثر افزايش دما شده است. اينها همگي دست به دست هم بحراني براي توليد محصولات كشاورزي ايجاد كرده اند. در اين راستا، حفظ بقاياي گياهي در چارچوب كشاورزي حفاظتي راهكاري مناسب براي كاهش اين چالش هاست. اين تحقيق به منظور بررسي تاثير چهار روش مختلف خاكورزي (شخم برگردان، شخم بشقابي، شخم زير شكن و تيلر) و سه روش مديريت بقاياي كشت قبل ( آيش، كشت ارزن و برداشت كل محصول و كشت ارزن و برگرداندن كل محصول به خاك) بر برخي خصوصيات ريزاقليم و عملكرد و اجزاي عملكرد سيب زميني به صورت آزمايش كرت هاي نواري در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي و در سه 1395 انجام - تكرار در مزرعه تحقيقاتي مركز تحقيقات و آموزش كشاورزي جيرفت در سال زراعي 1396 و دماي خاك در عمق كاشت، دما و رطوبت نسبي روزانه از زمان سبز شدن تا پر شدن كامل كانوپي، تعداد و وزن غده (غده هاي با وزن كمتر از 50 گرم و غده هاي با وزن بيش از 50 گرم) درصد ماده خشك، تعداد و وزن غده كل بوته، عملكرد اقتصادي (عملكرد قابل فروش) در واحد سطح، عملكرد بيولوژيك و شاخص برداشت مورد ارزيابي قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه تفاوت معني داري بين روش هاي خاكورزي و همچنين مديريت بقايا بر صفات مورد ارزيابي وجود نداشت. اما اثر متقابل نوع شخم و مديريت بقايا بر تمامي صفات به استثناي درصد ماده خشك غده معني دار بود. اضافه كردن بقاياي گياهي ارزن به خاك قبل از كشت سيب زميني توانست منجر به بهبود دماي خاك در اوايل فصل كاشت شود. اضافه كردن اين بقايا در اثر متقابل با نوع شخم بكار رفته توانست منجر به بهبود تعداد و وزن غده در بوته سيب زميني گردد و از اين طريق عملكرد اقتصادي را در واحد سطح افزايش دهد. شخم برگردان دار و تيلر به همراه برگرداندن بقاياي ارزن به خاك، سبب حصول بيشترين عملكرد اقتصادي در واحد 57 تن در هكتار شدند. لذا تيمارهاي مذكور براي كشت پاييزه / 50 و 23 / سطح به ترتيب به ميزان 57 سيب زميني در منطقه جيرفت قابل توصيه اند.
Thesis summary

با توجه به افزايش هزينه هاي نيروي انساني براي خاكورزي باغ ها، در حال حاضر روتوتيلرها به دليل سبكي و مانور پذيري بالا، عمليات مرتبط با خاك ورزي را در باغ ها بخوبي انجام مي دهند. در اين تحقيق يك نوع تيغه جديد روتيواتور براي افزايش عمق نفوذ طراحي و ساخته شد و با انجام آزمايش هاي مختلف آماري با تغيير دادن چيدمان يا تعداد تيغه بر روي محور روتيواتور (2، 3، 4 و 5 تيغه) و زاويه حمله نوك تيغه ( 0 و 15 درجه نسبت به خط مماس بر نوك تيغه)، بهترين حالت براي افزايش ميزان نفوذ تيغه درخاك، يكنواختي و اندازه قطر كلوخه در شرايط مزرعه بررسي گرديد. در نهايت نتايج حاصل از آزمايش ها نشان داد كه بهترين عملكرد روتيواتور با تيغه ي مورد نظر در حالت چيدمان 5 تيغه بر روي يك محور و زاويه نوك تيغه 15 درجه بدست مي آيد. بطور كلي مي توان گفت تيغه ي طراحي و ساخته شده در تحقيق حاضر قابليت بسيار خوبي در تامين شاخص هاي مورد بررسي داشته و در آينده مي تواند بصورت تجاري توليد شده و در روتيواتورها مورد استفاده قرار گيرد.
Thesis summary

زيره، گياهي از خانواده چتريان (umbelliferae) و از مهمترين و پر مصرف ترين گياهان دارويي و ادويه اي جهان است كه به طور گسترده در صنايع غذايي و داروسازي مورد استفاده قرار مي گيرد. تفاوت در درصد تركيبات معطر تشكيل دهنده زيره مناطق مختلف، موجب تمايز برخي از گونه هاي زيره نسبت به ساير گونه ها شده است. همچنين به دليل قيمت بالاي گونه هاي خودرو و مرغوب زيره، تقلب هايي در هنگام عرضه اين محصول صورت مي گيرد كه با عدم رضايت مشتريان و مصرف كنندگان مواجه شده است. رايحه مواد غذايي در اكثر موارد از مخلوط هاي پيچيده با صدها تركيب آلي فرار با خواص حسي و شيميايي متفاوت تشكيل شده است. اغلب تفاوت هاي جزيي در مقادير نسبي اين تركيبات مي تواند بوي محصول را تعيين كند. از آنجا كه درصد عناصر تشكيل دهنده بر كيفيت بو تاثير مي گذارند، مي توان از اين ويژگي در تشخيص ارقام مختلف زيره و سطوح مختلف تقلب در آن استفاده كرد. بيني الكترونيكي دستگاهي است كه براي شناسايي و تفكيك بوهاي پيچيده با استفاده از آرايه حسگري طراحي شده است. در اين پژوهش از يك سامانه ماشين بويايي بر پايه هشت حسگر نيمه هادي اكسيد فلزي (MOS) در تركيب با روش شناسايي الگو به منظور شناسايي و طبقه بندي گونه هاي مختلف زيره بر اساس خاستگاه جغرافيايي (ناحيه جغرافيايي محل رويش) همچنين تشخيص تقلب در زيره كوهي استفاده شد. روش هاي تحليل مولفه هاي اصلي (PCA)، تحليل تفكيك خطي (LDA)، شبكه عصبي مصنوعي (ANN)، ماشين بردار پشتيبان (SVM) و درخت تصميم (DT) براي تحليل داده هاي استخراج شده از سيگنال پاسخ حسگرها به كار گرفته شد. روش هاي LDA، ANN و SVM بالاترين دقت طبقه بندي را براي زيره سبز به مقدار 100%، روش هاي LDA و ANN بالاترين دقت طبقه بندي را براي زيره سياه زراعي به مقدار 100% و روش هاي PCA و LDA بالاترين دقت طبقه بندي را براي زيره كوهي به مقدار 94% حاصل كردند. همچنين دقت تحليل تفكيك خطي، شبكه عصبي مصنوعي و ماشين بردار پشتيبان براي تشخيص تقلب و تفكيك نمونه ها از هم به ترتيب 100، 5/97 و 5/97 بدست آمد. نتايج حاصل از تحقيق انجام شده نشان مي دهد سامانه ماشين بويايي مورد استفاده عملكرد مناسبي داشته و مي تواند به عنوان ابزاري غير مخرب، سريع و قابل اطمينان به منظور شناسايي و تفكيك گونه هاي مختلف زيره و تشخيص سطوح مختلف تقلب ايجاد شده در زيره مورد استفاده قرار
Thesis summary